به گزارش اختصاصی دیوان نیوز؛ شمارش معکوس بازی های المپیک آغاز شده و بزودی چشم و گوش جهانیان برای دریافت اخبار و اطلاعات این رویدادبزرگ، متوجه کشور آفتاب تابان خواهد شد. جایی که هزاران ورزشکار از کشورهای مختلف جهان حضور پیدا می کنند تا اوج هنر، ظرافت و اقتدار خویش را به نمایش بگذارند. از قدیم گفته اند، المپیک جای تجربه اندوزی نیست بلکه مکان به کارگیری تجربیات گذشته به بهتربن شکل ممکن است. در چنین آوردگاهی آنان که از آمادگی بالا و اعتماد به نفس کافی برخوردارند با تمام وجود پیش می تازند و مزد زحمات خود را می گیرند. در مقابل متزلزل ها فلسفه می بافند و زمین و زمان را در شکست خود دخیل می شمارند. البته که در المپیک نیز چونان هر مسابقه و رویداد ورزشی دیگر، حوادث، داوری و حتی قرعه تاثیرگذار است اما درصد این تاثیرات آنچنان نیست که فردی را از اوج به حضیض فرود آورد و یا سطح پایین به آسمان ببرد.
محتوای مصاحبه ها و اظهارات این روزهای عده ای از ورزشکاران کشورمان چیزی نیست جز توجیه نتایج نا مطلوب احتمالی در المپیک. در همین راستا، عده ای از آسیب دیدگی ها گذشته رونمایی می کنند و برخی مشکلات سخت افزاری و نبود امکانات را به رخ می کشند. تعدادی سعی می کنند از نمد بی توجهی ها کلاهی برای توجیه عملکرد آینده بسازند تا راهی برای برون رفت از شکست پیدا کنند. این جمع با اگرها و شاید ها زندگی می کنند و مترصد اینکه عامل برای ناکامی بتراشند. در این میان تعدادی نیز بی عذر و بهانه پای در میدان نهاده و با تمام وجود تلاش می کنند سهم خود را از آوردگاه المپیک برگیرند.
منکر مشکلات و کاستی ها نبوده و نیستیم. بارها بر لزوم حمایت از قهرمانان، خصوصا کسانی که شانس کسب مدال دارند تاکید داشتیم و همچنان بر این قول استواریم. ورزشکاری که برای کسب افتخار و برافراشته شدن پرچم کشور تا پای جان مبارزه و ایستادگی می کند شایسته بهترین هاست با این وصف گلایه برخی از آنان که خود نیز می دانند توفیق چندانی در کسب مدال و موفقیت نخواهند داشت قابل اعتنا نیست. کسانی که سعی می کنند پیشاپیش عذر و بهانه های متعددی برای روز ناکامی ردیف کرده و به نوعی از زیر بار مسئولیت شانه خالی کنند. مسئولیتی که با پوشیدن پیراهن تیم ملی در قبال مردم یک کشور بر عهده گرفته اند.
جوایز قهرمانانی که مدال طلا، نقره و یا برنز المپیک را کسب کنند مشخص شده و چه بسا همین مقدار نیز مسئولین شهر و استان و بخش های خصوصی به مدال آوران کمک کنند. خوشبختانه پیشاپیش نیز از هیات های استانی گرفته تا مسئولین دیگر، قهرمانان را شارژ مالی کرده اند بنا براین جای چندان گله نیست.
اکنون نوبت به برگزیدگان ملت رسیده تا در کسوت نمایندگی از سوی هشتاد و پنج میلیون ایرانی، فروکوبند و با سربلندی و افتخار به کار خود در المپیک پایان دهند. همانطور که آرمان و ایده آل بزرگان گذشته ورزش ایران چنین بود. جهان پهلوان تختی هرگز برای نان و نام به میدان نرفت بلکه هدف اصلی او شادکردن دل یک ملت بود. مردمی که او را به دلیل همین صفات پسندیده خصوصا مردمی بودن، تا پای جان دوست می داشتند. دیگران نیز به تختی اقتدا می کردند. در آن روزگار بالاترین آرمان قهرمانان، پوشیدن پیراهن تیم ملی بود. آنجا کسی به حمایت فلان هیات و بهمان مسئول استانی دل خوش نمی کرد بلکه تمام دلخوشی ها شاد کردن دل ملت بود به همین خاطر هر گاه ناکامی حاصل می شد، قهرمانان روی بازگشت به وطن نداشتند و مدت ها خود را از نگاه مردم پنهان می کردند. این در حالیست که آن زمان، نه اینترنت بود و نه فضای مجازی و نه اصلا در هر خانه ای رادیو، تلویزیون پیدا می شد با تمام این اوصاف ناکامان مسابقات از شدت حرمان و آزرم، روزها بلکه هفته ها از نظرها پنهان می شدند.امروز اما برخی از ورزشکارانپیشاپیش سناریوی ناکامی خود را نوشته و آن را در صفحات مجازی به اشتراک می گذارند. این درست که ما همواره در خط مقدم ضرورت توجه به قهرمانان بوده ایم و همچنان برآن عهد هستیم به شرطی که آنان نیز به وعده ها عمل و دل یک ملت را شاد کنند. اگر هدف صرفا کسب سهمیه و حضور در المپیک باشد که بیش از ۱۱ هزار ورزشکار در توکیو حضور پیدا می کنند اما از میان این جمع کثیر، تنها حدود ۱۰۰۰ نفر توفیق دستیابی به مدال را پیدا می کنند و الباقی حضور پیدا می کنند تا هیجان مسابقات به اوج برسد. و بالاخره اینکه فلسفه و شعار المپیک در سه واژه خلاصه می شود، سریعتر، قویتر، بالاتر.
نویسنده: محمدرضا کاظمی