به گزارش دیوان نیوز؛ مدیرمسئول در یادداشتی نوشت: ظاهرا همه چیز درست است. همه چیز سرجایش و تراز پسوند «اسلام» برای حاکمیت کشور است. در همه ادارات عکس حضرت امام و رهبر فعلی کشور بر دیوار نصب شده است. کارمندان ادارات و موسسات دولتی هم همه ظاهرشان کاملا مشروع و مقبول است و باز هم حسب ظاهر طبق پروتکل های کشوری اسلامی رفتار می کنند و مسئولان کشور هم که همگی الحمدالله و المنه، تقوای انقلابی و دینی شان اضافه نیاید، کم نمی شود! ولی در زیر این جلد و پوسته انقلابی و دینی، به شکلی هولناک در حال عملکردی خاص و بخصوص هستیم که تمام این ظواهر را در چشمانمان جلوه ای بی رنگ و لعاب جعلی و باسمه ای و حتی مرده می دهد. عملکردی که حتی شنیدن و خواندن نامش لرزه بر اندام هر مومن و مسلمانی می اندازد. عملکردی به نام «جنگِ با خدا». بله جنگ با خدا!
سال هاست در سرزمینی که در آن انقلابی با نام مقدس اسلام برپا شده و به تبع آن حاکمیتی دینی برپاست، بانک هایش «ربا»خوارند و رباخواری را ترویج داده و به دهشتناک ترین شکلش در جریان انداخته اند و با این رویه ضربات مهیبی را هم بر مقام و آبرو و شانیت حاکمیت ملی کشور زده اند و هم به اقتصاد ملی و هم به ملت عزیز.
با خودم فکر کردم شاید مصلحتی وجود دارد که فرضا از باب اضطرار و ضرورت های خاص حفظ حاکمیت اسلام – اسلام اجازه چنین رویه ای را به حاکمیت داده باشد. برای کشف این مصلحت به قرآن رجوع کردیم بجز صراحت در باب تحریم و سب و نهی «ربا» و اینکه رباخواری و ربا «جنگ با خدا» است چیزی نیافتیم. به همین صراحت که در سوره «بقره» آمده:
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّـهَ وَذَرُوا مَا بَقِيَ مِنَ الرِّبَا إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ ﴿٢٧٨﴾ فَإِن لَّمْ تَفْعَلُوا فَأْذَنُوا بِحَرْبٍ مِّنَ اللَّـهِ وَرَسُولِهِ وَإِن تُبْتُمْ فَلَكُمْ رُءُوسُ أَمْوَالِكُمْ لَا تَظْلِمُونَ وَلَا تُظْلَمُونَ ﴿٢٧٩﴾ وَإِن كَانَ ذُو عُسْرَةٍ فَنَظِرَةٌ إِلَى مَيْسَرَةٍ وَأَن تَصَدَّقُوا خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ ﴿٢٨٠﴾
«ای کسانی که ایمان آوردهاید، از خدا پروا کنید و اگر مؤمنید، آنچه از ربا باقی مانده است واگذارید.(۲۷۸) و اگر [چنین] نکردید، بدانید به جنگ با خدا و فرستاده وی، برخاستهاید و اگر توبه کنید، سرمایههای شما از خودتان است. نه ستم میکنید و نه ستم میبینید. (۲۷۹) و اگر [بدهکارتان] تنگدست باشد، پس تا [هنگام] گشایش، مهلتی [به او دهید] و [اگر به راستی قدرت پرداخت ندارد،] بخشیدن آن برای شما بهتر است اگر بدانید. (۲۸۰)»
گفتیم شاید آیات و روایات و احادیث تفاسیری دارد که علمای دین از آن باخبرند و ما بی خبر و مصلحت این رویه در آنجاست. آنجا هم دیدیم که فتاوی حضرات آیاتی که عملیات بانکی سودمحور را مجاز شمرده اند آنچنان شروطی برای پرداخت این سود گذاشته اند تا نام «ربا» از آن سلب شود که اگر بواقع بخواهد اعمال شود اساسا چنین رویه بانکی ای دیگر وجود نخواهد داشت. به عبارتی اصل کار که پرداخت وام به ملت و گرفتن درصدی از سود عملیات اقتصادی یا خدماتی پیوست آن و یا سپرده گذاری در بانک برای اینکه بانک آن را در قالب -وکیل سپرده گذار- در عملیات اقتصادی و عمرانی هزینه کند و درصدی از سود آن را به سپرده گذار بپردازد، محل اشکال چندانی نیست اما دیگر آنجا صحبت از سودهای عجیب و غریب گرفتن از مردم با ابداع و اختراع انواع فرمول های ریاضی محیرالعقول که حتی مرحوم مریم میرزاخانی هم اگر بود از درک آن عاجز می ماند! و درست اینجاست که «جنگِ با خدا» آغاز میشود.
حال شاید بپرسید چگونه!؟ - در ادامه عرض خواهم کرد.
اولا: اگر بخواهیم مصلحت دینی اش را بواسطه براتی که بزرگان دینی برای سهیم کردن مردم و دولت در سود مضاربه و شراکت و سرمایه گذاری در عمران و اقتصاد، به بانک ها داده اند را بررسی کنیم و نگاهی بیندازیم می بینیم که این رویه عملا با رفتارهای بیمارگونه بانک ها برای سودآوری فوری و کلان، به یک بلیه تبدیل شده است که هم برای دینداران و هم کشور دینی و هم دین، جز ضرر و خسران چیزی نداشته است. از یک سو بانک ها اکثرا برای ایجاد سود رو به سفته بازی در بازارهای مالی و غیر مولد آورده اند و عملا با ایجاد خرید و فروش های صوری کلان در بازارهای مسکن و بورس و طلا و دلار و... به پامپ و دامپ کاذب قیمت ها مشغولند و کمتر می شود بانک ها در پروژه های تولیدی که طبیعتا برای سودآوری زمانبر است سرمایه گذاری کلانی کنند مگر ضرورت های ملی و با دستور از بالا باشد. از سوی دیگر وقتی قرار باشد وام هایی که به مردم داده اند را پس بگیرند با انواع ترفندهای علمی و غیرعلمی و ایجاد فرمول ها و معادلات هزار تو و پیچ در پیچ آنچنان بهره ای بر وام ها ایجاد می کنند که عملا وام گیرنده را اگر از هستی ساقط نکند دستکم تا لب پرتگاهش می برد. وای بر روزی که وام گیرنده نگون بخت نتواند از پس بازپرداخت این وام ها برآید که آن وقت است که بانک ها غاصبانه، هست و نیست وام گیرنده را خیلی شیک و قانونی! صاحب می شوند و وام گیرنده را چون جسدی که خونش توسط زالوها مکیده شده در جامعه رها می کنند. کم ندیدیم انسان های شریفی که زیر بار قرض بانک بابت وامی که برای فعالیت تولیدی ای گرفته اند له شده اند و فریاد دادخواهی شان به هیچ جایی نرسیده است. البته مستحضر هستید که آنچه روایت شد برای من و شمای رعیت است و اربابان بالانشین بر سفره انقلاب و ده هزار فامیل و الیگارشی مسئولان و منصوبین و منصورین که اصلا در این دایره نیستند و حتی اگر ابربدهکار بانکی هم باشند و مثلا 45 درصد کل منابع بانک ها را زیر تیول خود داشته باشند، چه باک! ارث پدرشان است! و اصلا ما را چه به این غلطا که در کار از ما بهتران بخواهیم سرک بکشیم! داستان ما (نه از ما بهتران) وقتی بغرنج تر می شود که بدانیم در بلاد کفر و بانکداری کفار! هم سود بانکی پایین تر است و هم برای فعالیت های تولیدی و مولد، اولویت ها و امتیازات ویژه ای قائل هستند و هم در بازپرداخت وام، ولو اگر وام گیرنده دچار ورشکستگی شده باشد با او چون اسیر جنگی در چنگال قوم مغول رفتار نمی شود. حال خودتان قضاوت کنید آیا اینچنین رفتاری از سوی بانک های کشور آن هم به اسم بانکداری اسلامی جز عمل رباخوارانه اسمی می تواند داشته باشد و جز چرخاندن چرخ فساد و ناراضی تراشی از خلق الله و لکه دار کردن نام مقدس اسلام عزیز رهاوردی برای این ملت مسلمان و حاکمیت اسلامی اش دارد؟
آیا این همان مصداق جنگ با خدا نیست؟
دوما: اگر مصلحت اقتصادی و عمرانی و صنعتی اش را بخصوص بر محور تولید بخواهیم زیر ذره بین بریم که اوضاع از آنچه در بالاتر گفتیم بدتر است. بزرگترین دلیل تورم امروز خلق پول است و بزرگترین ماشین خلق پول هم بانک ها هستند. بانک ها با ایجاد سود ثابت و کلان برای سپرده ها که از راه های صددرصد غیر مولد به دست می آید عملا در حال ایجاد ارزش کاذب برای بسیاری از کالاها هستند و این ارزش افزایی کاذب و ایجاد حباب به جز بی ارزش کردن قدرت پول ملی هیچ دستاوردی نداشته است و حالا دیگر این بی ارزش شدن پول ملی به حدی رسیده که زندگی عامه مردم را حتی در سطوح پایین معاش هم تحت تاثیر قرار داده و می رود تا یک مسئله حاد امنیت ملی برای ما خلق کند. این «ما» یعنی مردم مسلمان ایران و حاکمیت اسلامی و انقلاب بلندآوازه اش که حالا زیر چرخ رباخواری واضح بانک ها می رود تا با بحران هایی دهشتناک که رویای پلید دشمنان این مرز و بوم است روبهرو شود. به واقع می ارزد چنین کنیم با این «ما» بخاطر ترک نهی از «منکری» به نام رباخواری بانک ها؟ تا کی و تا کجا می خواهیم صرفا نظاره گر این جنگ با خدا باشیم؟ خدا خودش رحم کند...
نویسنده: مهرداد تیموری