محمدرضا ولی زاده/ به گزارش دیوان نیوز و به نقل از دنیای هوادار؛ اما کمتر ورزشی وجود دارد که با سکنات و وجناتِ جناب «محمدرضا داورزنی» -رئیس فدراسیون والیبال- آشنا نباشد، ناکارآمدی از تبارِ مدیران متوسط، که سالیانی است در بدنهی ورزش مملکت حضور دارد و بنا بر قانون پایستگی مدیران، پُست به پُست واژهی آشنای «قحطالرجال» را در ادبیاتِ مدیریت ورزش کشور معنا میکند.
اما چند روزِ پیش، جناب داورزنی در حاشیه مرحله یکچهارم نهایی رقابتهای لیگ برتر والیبال، پیرو عزلِ موقتِ همتایشان در فدراسیون فوتبال، اظهار فضل نمود تا بهنوعی آزردگی خود را از این عمل نشان دهد، روبهرویِ دوربین ایستاد و با همان صدایِ خاص و سیمایِ حق به جانبِ همیشگی، سی و اندی سالِ سبقهی مدیریتی خود را به رخ کشید و گفت: «بعنوانِ فردی که سالها در ورزش کشور حضور داشته، با فرآیندی که اتفاق افتاد مشکل دارم و آن را به نفع ورزش کشور نمیدانم. فوتبال ما دل مردم را شاد کرد و به قولِ برخی بدون شارلاتانیسم -البته با بیانی اشتباه- بدوندردسر به جام جهانی رفت اما یکدفعه به هر دلیلی عزیزی خادم عزل شد. هیات رئیسه اختیار تصمیمگیری دارند اما این مدل رفتار را مناسب ورزش کشور نمیدانم.»
باری؛ در وهله اول، اینکه چه اتفاقی رخ داده که رئیس نچندان موفق فدراسیون والیبال، با تنها تصمیمِ درست هیأترئیسه فدراسیون فوتبال مشکل دارد و از شان ورزش سخن به میان آورده، که مشخص است؛ اقدامِ هیأترئیسه فدراسیون فوتبال در جهت عزلِ موقت رئیسِ فدراسیون، میتواند بدعتگذارِ یک مهم در ورزش کشور باشد که رئیس فدراسیون، باید پاسخگوی عملکردِ خود به هیأترئیسه باشد و رویکردِ او تحتِ نظارت هیأترئیسه خواهد بود، اتفاقی که اگر در تمامِ فدراسیونها به یک اصلِ تبدیل شود، میتواند پایانی بر حُکمرانی روسای فدراسیونهای ورزشی باشد.
پس در این یکموردِ بخصوص باید به جنابِ داورزنی حق داد که نگرانِ آیندهی کرسی ریاست فدراسیون والیبال باشد، از طرفی مهمترین نکته، شباهتهای عجیبِ فدراسیون تحتِ مدیریت عزیزی خادم و فدراسیون والیبالِ آقای داورزنی است، مهمی که میتواندِ اصلیترین علت برای حالِ بد اینروزهایِ جنابشان از عزلِ موقت شهابالدین قلمداد شود، از حضورِ افراد غیرورزشی در بدنهی فدراسیون تا سفرهای لاکچری از جیب بیتالمال و رخنهی بیقانونی، که عدمِ اجرای قانون «منع بکارگیری بازنشستگان»، از مهماتِ آن است.
از طرفی استفاده از واژه «شارلاتانیسم» آنهم برای بیانِ عملکردِ ۸ ساله فردی که اعتبار را به فوتبال کشور هدیه کرده، تنها نشان از ضعفی است که هر روز بیشتر نمایان میشود. گرچه جنابِ داورزنی همانگونه که در تلفظ این واژه ناتوان بود، یقیناً در درکِ معنا و مفهومِ آن هم علیل است، چرا که نقشِ جنابشان در عملکردِ پنجماهه «ولادیمیر آلکنو» -سرمربی پروازی تیمملی والیبال ایران- که موجب سقوطِ والیبال کشور از رتبه هشتم جهان به رده دهم شد، مشخص است، اما همینفرد، از عملکردِ هشتساله کارلوس کیروش در فوتبال کشور با واژههایی سخیف سخن میگوید و بیشرمانه عقدهگشایی میکند.
باری؛ والیبال هم مدتهاست که همانندِ فوتبال از سوءمدیریتهای موجود به تنگ آمده، در نهایت امیدواریم مابقی هیأترئیسههای فدراسیونهای ورزشی، حداقل این یک اقدامِ اعضای هیأترئیسه فدراسیون فوتبال را یک الگو قرار دهند، تا ورزش مملکت از منجلاب مدیریتی فعلی رهایی یابد.