سید رضا فیضآبادی/ به گزارش دیوان نیوز؛ وقتی این صحنهها را دیدم و به چشم دیدم که مدیران کل اسبق ورزش تهران هم خود را به مراسم رساندهاند، یک لحظه یاد این موضوع افتادم که حیف است برخی آدمها در بیخبری از دنیا بروند.
از دست دادن بزرگی چون ابوالفضل ملاجعفری برای تکتک دوستانش تلخ است و برای خانوادهاش از همه تلختر. ولی واقعاً چنین فرد بزرگمنشی درست در روزهایی که آماده بود از خدمت 30 ساله ورزش بازنشسته شود، پشت میز کارش یعنی همانجا که با عشق و علاقه تمام، 30 سال خالصانه به ورزش مملکت خدمت کرده بود، شهادتگونه چشم بر دنیا بست و رفت، تا در دلها ماندنی شود.
همه آنها که در حیات اداره کل ورزش و جوانان استان تهران جمع بودند، به یکدیگر تسلیت میگفتند و با اشک و چشمانی گریان، سر را پایین میانداختند و تنها حِقحِق گریه بود که از آن جمع شنیده میشد. زندهیاد ملاجعفری انسانی فرهیخته و با اخلاق خوش و مهربان و دقیق بود که بدونتوجه به رفت و آمد مدیران، کارش را دقیق و درست انجام میداد و صداقت در گفتار و کردارش نمود عینی داشت.
کتابی را آماده چاپ داشت برای فرهنگ و ورزش فیروزکوه و قرار شد من هم در بخشهایی از این کتاب کنارش شاگردی کنم، چند وقت پیش که در مراسم افتتاح کمپ تیمهای ملی کبدی دیدمش، با همان لطف و محبت همیشگی گفت؛ بزودی مجموعه مطالب کتاب فیروزکوه به پایان میرسد، همچنین بیان کرد که که فلانی، شما هم حتما باید یکبار بخوانی و مطالبی به آن اضافه کنی...
خدایش رحمت کند و به خانوادهاش، بخصوص آقا سیروس برادر بزرگترش، دوست و همکار عزیزمان صبر و بردباری عطا کند. روحش شاد و یادش گرامی...