امیر کریمی/ به گزارش دیوان نیوز و به نقل از هواداری نیوز؛ کوچ در دنیای حرفهای فوتبال به سهدسته تقسیم میشود؛ کوچِ قبل از بازی، حینِ بازی و بعد بازی. برای کوچ کردن یکتیم، شاخصهای فنی و روانی بسیاری باید لحاظ شود، حتی در فوتبال روز دنیا، در بین دو نیمه فراتر از همه داشتههای فنی، حرکات سر و گردن و زبانِ بدن، روی بازیکنان تاثیرگذار است.
قبل از بازی
برای پرسپولیس در دربی ۹۸، کوچ قبل بازی بهتر از حریف دیرینه شکل گرفت. یک فلش بک ساده به روزهایی که این تیم در فینال آسیا شکست خورد؛ برای دربی دو بازی ذوبآهن و سپاهان اصفهان را تمرینِ دربی کرد تا به ترکیب و فرم ایدهآل خود برسد. همچنین برای این بازی نیز جدال با نفتِ مسجد سلیمان، همان تمرین دربی برای یحیی گلمحمدی بود که به سه امتیاز بازی احتیاجِ بیشتری داشت. اما بنای کادرفنی پرسپولیس با نگاه به بازی استقلال، حبس کردن این تیم در بلاک از میانه میدان خودساخته از طرف استقلال بود، صدالبته توان و نوع دوییدن در کورسهای رو به دروازه خودی در تقابل با کوین یامگا و امیرحسین حسینزاده هم از اهداف بازی دادن این ترکیب دفاع جدید بود و البته ساخت بازی از میانه میدان توسط رضا اسدی و باز شدن دو فاع روی دست او و زمینگیر کردن استقلال در همان وسط زمین. استراتژی که با کمی بخت و اقبال در نهایت با یک گل به نفع این تیم جواب داد. اما برعکس استقلال با فرهاد مجیدی اولویت نباختن را در دستور کار قرار داده بود، بازیدادن به باتجربهها و دربیدیدهترها کار را برای استقلال سخت کرد. دو کاتبک پشتِ سر وریا و خطر روی دروازه استقلال از جناح راست، یا خطاها و فضایی که با حضور روزبه چشمی در جلوی دفاع ایجاد شده بود، همه این موارد نشان از این بود که در کوچ قبل از بازی دستِ یحیی از فرهاد بالاتر بوده، بخصوص که بعد از گلِ علی نعمتی، استقلال از بُعد روانی در سراشیبی سقوط قرار داشت.
حین بازی
اما نکته اصلی، کوچینگِ اینبازی در نیمهدوم بود. ابتدا از پرسپولیس شروع کنیم، بدونشک، ناخودآگاهِ بازیکنان ایرانی آنهم در دربی با این حساسیت بعد از گل زدن، رفتن به عقب است. به شرایط پرسپولیس در ابتدای نیمه دوم توجه کنید، برای اینتیم هیچ نکتهای مهمتر از کمی بالا بازی کردن اهمیت نداشت که جزو وظایف اصلی کادرفنی در رابطه با توجیه بازیکنان در اینزمان بود. برعکس، پرسپولیس در تغییرات نفری هرچه به سوت پایان نزدیک میشدیم دائم در حال اشکال پیدا کردن بود، استقلالیها با آوردن زبیر و آمانوف و حردانی گوی کوچ حین بازی را ربودند و در نهایت با آمدن ژستد به نتیجه دلخواه رسیدند. نتیجه یک گله قطعا برای هیچ تیمی اطمینانبخش نبوده و نیست، بیشک، اینکه مجیدی به آب و آتش زد اما یحیی دیر دست جنباند جزو همان کوچ حین بازی میتواند باشد.
کوچ بعد از بازی
اما اتفاقات درونبازی به هر نحوی که بود تمام شد، اما برای یک مربی چه مربی که اصطلاحاً برنده باشد و چه برای مربی بازنده، کار تمام نشده، اگرچه هیچکدام از این دو تیم میدان را بازنده ترک نکردند، اما مباحث بعد بازی میتواند در نتایج احتمالی آینده دو تیم تاثیرگذار باشد. شاید این چند روز تعطیلی بازیها بهترین فرصت برای تمرکز پیدا کردن مربیان دو تیم باشد که هر کدام به نوعی اشتباهات تاثیرگذاری را در بازی مرتکب شدند، همچنین تعطیلات به نوعی برای آنها توفیقاجباری در جهت بهتر شدن و ریکاوری آنها و تیمتحت نظرشان بوده است. بدونشک، نتایج آینده دو تیم تحتتاثیر فاکتور کوچ بعد از بازی قرار دارد.