به گزارش دیوان نیوز؛ شهید علی انصاری در سال 1345 در خانوادهای مذهبی در جنوب تهران دیده به جهان گشود. از همان دوران کودکی علاقه خاصی به مسائل دینی و جلسات مذهبی داشت. به نماز بویژه نماز شب توجه خاصی داشت. علاوه بر مسائل معنوی در امر ورزش نیز فعال بود و به ورزش رزمی کانگ فو می پرداخت. در دوران نوجوانی همزمان با اوجگیری نهضت اسلامی، در راهپیماییها و تظاهرات مردمی شرکت و اعلامیههای امام را پخش میکرد. پس از پیروزی انقلاب به عضویت بسیج درآمد و با شروع جنگ تحمیلی شور و شعف خاصی برای اعزام به جبهه در او ایجاد شد. به همین جهت از خانواده برای اعزام به جبهه کسب اجازه کرد اما خانواده گفتند، پس از امتحانات ثلث سوم به او اجازه میدهند. بالاخره آنها را متقاعد نمود و به سوی جبهههای نبرد عزیمت کرد. وی چند روز قبل از عملیات فتح المبین در خواب دیده بود که شهید بهشتی به او وعده این عملیات را داده و خبر داده بود که شهید می شود. این شهید بزرگوار چند روز بعد، همانطور که در خواب دیده بود در تاریخ ۱۵ اردیبهشت ۶۱ در منطقه شلمچه بر اثر اصابت ترکش به درجه رفیع شهادت نائل شد. قسمتى از وصيت نامه شهيد على انصارى: از كوه پرسيدم گفت از من استوارتر است، از دريا پرسيدم گفت از من پر خروشتر است، از صحرا پرسيدم گفت از من پهناورتر است، از آفتاب پرسيدم گفت از من فروزانتر است، از قلب پرسيدم گفت در من جاى دارد از خون پرسيدم گفت در من جريان دارد، از مستضعف پرسيدم گفت: رهبر من است از دشمن پرسيدم گفت: خيلى قوى است. از خود امام پرسيدم گفت من يك طلبهام، پس اى برادران و خواهران! من در برابر اينها مورى بيش نيستم اگر در اين راهى كه ميروم كشته شدم فقط خودم اين راه را با جستجوى فراوان پيدا كردهام و رفتهام و اميدوارم كه خداوند تبارك و تعالى اين كشته شدن و يا شهادت مرا قبول كند و مرا بپذيرد. من آموختم كه زندگى مادى نكبت بار است نبايد منتظر باشيم كه مرگ ما فرا رسد بلكه بايد به سراغ مرگ برويم. مگر انسان يك دفعه بيشتر مىميرد، پس چه بهتركه آن يك دفعه هم در راه خدا باشد من با كمال ميل به اين جبهه مقدس كه براى پيروزى اسلام است مىروم و چون ما به خودمان تعلق نداريم يعنى خلق نشدهايم تا راحت طلب باشيم و يا در پى آسايش دنيوى باشيم . نه ، اين ارزش ندارد. خلق شدهايم تا آزمايش شويم. اينجا براى من خيلى خوب است چون جنگ با كفار لذت بزرگ دارد. خدايا! بهترين لذتهاى آخرتى و دنيايى را به من عطا كن و آن لذت بهترينى كه مي دهى در عبادت كردن قرار ده. با آگاهى به راهم اميدوارم كه در اين راه به شهادت نايل آيم. تاكنون من مرده بودم و اين لحظه آغاز جهاد و شهادت است كه احساس مىكنم زندهام و زندگى آخرين در پيش رو دارم.