محمدرضا ولیزاده/ به گزارش دیوان نیوز و به نقل از دنیای هوادار؛ بیتردید، حضور غالبِ اینافراد در باشگاههای فوتبال ایران خصوصاً استقلال و پرسپولیس، با اهدافِ مشخصی انجام میشود که تنها برای کسبِ شهرت و ورود به بدنهی اصلی باشگاه توام با تامینِ منافعِ اقتصادیشان است، آنهم برای افرادی که در ابتدا بهعنوانِ یکهوادارِ حامی -بدون توقع و انتظار- به باشگاهها نزدیک میشوند و پس از پرداخت پول و جذبِ مخاطب، با انعقادِ قراردادهایی حاوی موعد بازپرداخت و میزان سود و یا جریمه دیرکرد با باشگاه، اهداف و منافع خود را دنبال میکنند، حکایتِ یکبازی سراسر سود برایشان، که تنها بازندهی آن باشگاه است، باشگاهی که هم در نهایت بدهکارِ اینافراد تلقی میشود و هم بدون هیچ آوردهی مالی، از برندِ آن نیز سوء استفاده شده است.
اما رویکردِ اسپانسرها مشخص است، آنها با استفاده نام و اعتبار یکباشگاه، برند یا همان نام تجاری خود را به نمایش میگذارند تا از اینروش درآمدزایی کنند، در مقابل، باشگاه هم مبلغی را بهعنوان حقِ اسپانسرینگ از آنها دریافت میکند، که یک فرآیند معمول در پروسهی اقتصادِ فوتبال محسوب میشود، گرچه درخصوصِ شرایط استقلال و حامیانِ مالی اسبق و طلبکارانِ فعلی باشگاه، اینروند کاملاً برعکس بوده، جایی که آقایان، بصورت کاملاً رایگان از اعتبارِ استقلال برای توسعه فعالیتهای اقتصادی خود، بهره گرفتند و در ازای پرداخت مبلغی که اینروزها خواهانِ بازپسگیری آن هستند، هم به شهرت رسیدند و هم حضور در بدنهی مدیریتی باشگاه را تجربه کردند.
بیشک، شرایطِ امروز استقلال، ماحصلِ سیاست و رویکرد نادرست وزارت ورزش و جوانان در دولتِ پیشین است، جایی که در فرآیند تصاحب کرسی مدیریت اینباشگاه، هیچِ معیارِ صلاحیتی برای شایستهگزینی وجود نداشت و افرادی که استقلال موجب چهرهشدنِ آنها شده، در کنار بهرهگیریهای اقتصادیشان، حالا خواهانِ عودتِ طلبِ خود که پیش از این بهعنوانِ کمکِ مالی به باشگاه تزریق کرده بودند، هستند. گرچه این موضوع، ارتباطی چندانی به اینافراد ندارد، چرا که آنها طبقِ توافق با باشگاه عمل می کنند، معضلِ اصلی، سوء مدیریت وزارت ورزش و جوانان بهعنوانِ متولی اولِ باشگاه دولتی استقلال در سالیان اخیر است، که تنها موجبِ از بین رفتنِ سرمایه عمومی شده و بستر را برای چنین اتفاقاتی فراهم کرده است.