سارا نصرتی/ به گزارش دیوان نیوز و به نقل از دنیای هوادار؛ اما ایران از منظر تولید پسماند و زباله دچار مشکلاتی است. برخی کارشناسان معتقدند ضعف مدیریت پسماند در کشور نهتنها ناشی از نداشتن قانون محکم است، بلکه به جنبه اقتصادی بازیافت و پسماند هم توجه نمیشود در حالی که در بسیاری از کشورها، زباله بهعنوان یککالای اقتصادی شناخته شده و به جای آنکه جمعآوری آن برای دولتها هزینهبر باشد، یکی از ابزارهای کسب درآمد است. فعالان محیطزیست نیز معتقدند در سالهای اخیر اقداماتی برای ساماندهی پسماندها در کشور انجام شده است اما تا زمانی که قانون در این زمینه الزامآور نشود و نگاه به پسماند میان مسئولان تغییر نکند، این معضل که امروزه به اصلیترین چالش محیطزیست کشور تبدیل شده است، حل نمیشود.
بنظر میرسد اینمعضل بیش از هر چالش دیگری به نقش مردم در وهله اول و به سیاستگذاریهای دولتی در مرحله دوم وابسته است. فقدان قوانین حقوقی مانع از الزامآور بودن قانون مدیریت پسماند میشود. قانون باید بهگونهای باشد که هیچ راه فراری برای سازمانها نگذارد، در حالی که امروز شاهد آن هستیم که بسیاری از سازمانهای دولتی عوارض خود را برای مدیریت پسماند پرداخت نمیکنند و به دنبال آن کمبود بودجه سبب میشود سایتهای بازیافت زباله راهاندازی نشود در حالی که هر یک روز تعلل در ساخت این سایتها به معنای دپوی زباله بیشتر در نتیجه خسارت و بار مالی مضاعف برای دولت است.
اگر از ابتدا به جای دپوی زباله در جنگل و کوه و ساحل سایت بازیافت راهاندازی میشد این موضوع تبدیل به یکگره کور نبود که هر روز دغدغه آن را داشته باشیم که چه زمانی شمال کشور را نابود میکند. از طرف دیگر با بررسی ضوابط موجود در این زمینه میبینیم که برنامههای تدوین شده ناقص هستند بهعنوان مثال در حال حاضر ما برای پسماندهای پزشکی و کشاورزی ضوابط مشخصی داریم اما نیاز داریم که برای پسماندهای ویژه و صنعتی نیز ضوابطی را تدوین کنیم در حالی که اگر همهچیز در ایران اصولی پیش میرفت باید توجه به زبالههای بیمارستانی که از آن با عنوان ویژه نام برده میشود، جدیتر و در اولویت امور بود چرا که از نظر بهداشتی میتواند تولید بیماری کرده و مستقیم سلامت مردم را به خطر اندازد اما ما با زباله بیمارستانی مانند زباله عادی برخورد میکنیم که این نگاه نشاندهنده آن است که اصولا اهمیت ماجرا از سوی مسئولان درک نشده است. علاوه بر نداشتن قانون، مشکل دیگر نبود نظارت بر اجرای قانون است.
گرچه برنامههای جامع مدیریت پسماند توسط سازمان حفاظت محیطزیست تدوین شده اما نظارت بر حسن اجرای اینقوانین و ارزیابی عملکرد دستگاههای اجرایی بر عهده بخشهای مختلفی از جمله وزارت بهداشت، وزارت صنعت، شهرداری و... است که خودشان از جمله سازمانهایی هستند که از زیر بار مسئولیت قانونی خود در قبال پسماند فرار میکنند. بنابراین مدیریت پسماند تبدیل به یکچرخه باطل شده که نظارت بر اجرای قوانین مرتبط با آن را بر عهده نهادهایی گذاشته که در این زمینه در رده متخلفان هستند. بنابراین نبود مراکز متنوع بازیافت توانسته کشور را از ثروت عظیمی در حوزه زباله محروم کند. شیوههای سنتی مثل دفن زباله از دیرباز در اولویت بوده و حالا چالشهای وابسته به این مشکل دارد خودی نشان میدهد. سوالات مهمی در این حوزه وجود دارد که بیان آنها خالی از لطف نیست.
نقش مردم در این چالش تا چه اندازه مهم است؟ دولتها به چه دلایلی سرمایهگذاری لازم در استفاده از ظرفیت اقتصادی بازیافت را به تاخیر انداختهاند؟ البته ذکر این نکته مهم است که در درجه اول کاهش تولید زباله را باید مدنظر قرار دهیم. دولت یا بخش خصوصی باید جنس باکیفیت تولید کند چون مصرف جنس باکیفیت دورریز کمتری دارد. بخش دیگر دست مصرفکننده است. یعنی به هر روشی زباله وارد خانه نشود.
انواع پلاستیکها در موقع خرید یا جعبههای بزرگ شکلات و چیزهایی از این دست را اساساً استفاده نکنیم یا کم کنیم. خیلی از خریدها در این مواقع تاریخ مصرف گذشته هستند و دور ریخته میشوند یا اساساً ما زیاد خرید میکنیم ولی نمیتوانیم بخوریم و دور میریزیم. بعضی از مواقع خانوادههای کمجمعیت از میدانهای ترهبار حجم بالایی خرید میکنند ولی در نهایت همه خرید را مصرف نمیکنند و از بین میرود و مواد غذایی تبدیل به زباله میشود. یعنی ضایعات را میتوانیم کنترل کنیم. پس با توجه به توضیحات فوق می توان اینطور برداشت کرد که چالشهای مهم در مدیریت پسماند کمبود نیروی متخصص و عدم فرهنگسازی در اینحوزه است و همچنین به روز نبودن قوانین و نبود نظارت بر اجرای آنها نیز از دیگر چالشهای مهم هستند. لذا از جمله راهکارهايی که به عنوان موتور محرک اين صنعت پيشنهاد میشود عبارت از سياستگذاریهای اقتصاد رفتاری، مكانيسمهای قيمتی، اصلاح قوانين مديريت پسماند، سياستگذاریهای لازم در زمينه آموزش پايه و اجرای برنامههای آموزشی در مدارس است.
و اما سخن آخر؛ بنابراین هر چالشی در جای خودش مهم است و باید مورد توجه قرار گیرد. البته باید در نظر بگیریم که چالش زباله اگر بد سوزانده شود، میتواند به آلودگی هوا دامن بزند، اگر دفن شود میتواند آب را آلوده کند. یعنی خود پسماند به عنوان یکچالش میتواند عوامل مهم را تحت تاثیر قرار دهد. نقش مردم در همه چالشها مهم است اما بیشک نقش مردم در چالش زباله بسیار مشهود است.