سارا نصرتی/ به گزارش دیوان نیوز و به نقل از دنیای هوادار؛ متاسفانه اغلب خانوادههایی که عزیزانشان در تصادفات و سایر حوادث دچار مرگ میشوند، حاضر به اهدای عضو به کسانی که احتیاج به پیوند دارند، نیستند و این مسئله موجب انحراف تقاضا به بازار سیاه میشود. قاچاق اعضای بدن نیز به همین خاطر رشد چشمگیری یافته است. برای فروش اعضای بدن از همه شهرهای ایران آگهی میدهند. گاهی روی شهری توافق میکنند و آنجا معامله را انجام میدهند. معاملهای که ممکن است سلامتی آنها را به خطر اندازد. اما مشکلات مالی و فقر آنقدر روی شانههای فروشندگان سنگینی میکند که قید این احتمال و خطر را میزنند. ماجرا وقتی دردناکتر میشود که اغلب آگهیها مربوط به جوانانی است که فشارهای اقتصادی، آنها را در تنگنا قرار داده و این مسئله را با فروش اعضای بدن خود جبران میکنند.
بازار فروش اعضای بدن در ایران بازار داغی دارد؛ آمارها نشان میدهد درآمد برخی از مردم با تورم فعلی همخوانی ندارد و فشار اقتصادی زیادی را تحمل میکنند. برخی برای کاهش این فشار راهکار دیگری جز فروش اعضای بدن پیدا نکردهاند. خریداران و فروشندگان از روشهای مختلف همدیگر را پیدا میکنند، برخی با چسباندن آگهی روی در و دیوار و برخی هم جلوی بیمارستانها و مراکز درمانی. برخی هم با واسطه دوست و آشنا کسی را پیدا میکنند. اما چند سالی است که راههای سادهتر هم پیدا شده، آگهی در سایتها و شبکههای اجتماعی و از این راه میتوانند به راحتی خرید و فروش اعضای بدن را انجام داد. حالا که علاوه بر در و دیوار خیابانها، شبکههای مجازی نیز از آگهی فروش اعضای بدن پر شده است، در دید بودن این ماحصل آسیبهای اقتصادی و اجتماعی شاید زنگ خطر را برای جلوگیری از سوداگری بازار فروش اعضای بدن به صدا درآورد. در سایر کشورها خرید و فروش اعضای بدن امری غیرقانونی بوده و افراد نمیتوانند اعضای بدن خود را به فردی که نمیشناسند بفروشند.
در کشور ما با وجود نداشتن منع قانونی، این امر موافقان و مخالفان خود را دارد. موافقان معتقدند فروش کلیه میتواند جان انسانهای زیادی که در انتظار پیوند هستند را نجات دهد و از سوی دیگر کسی که از راه فروش کلیه میخواهد مشکلات مالی خود را رفع کند، اگر این راه وجود نداشته باشد، قطعا گزینههای بعدی که در ذهن افراد شکل میگیرد، گزینههای بدتری چون دزدی و... است؛ از این رو میتوان با اصلاح نواقص و ایرادات این موضوع، حذف دلال بازیها و... با این کار جان افراد بسیار زیادی را نجات داد. با وجود اینکه فروش کلیه در کشور موافقان زیادی دارد، اما مخالفان آن نیز کم نیست و هر یک از مخالفان نیز دلایل خود را برای مخالفت با این امر ارایه میکنند. برخی دلایل فقهی میآورند، برخی آن را تهدیدی برای جان فروشنده میدانند و برخی نیز معتقدند فروش کلیه میتواند رونقی برای بازار دلالان باشد.
و اما سخن آخر؛ آنچه جای کمی تامل دارد دیدن صحنههایی است که انسانی سالم، ورزشکار با داشتن مدارک سلامت، برای رفع مشکلات اقتصادی، فروش اعضاء بدن خود را آگهی میکند و در میان این دردها، دلالان و واسطهگرانی که وقتی تنور کارهای غیرقانونی داغ است، پای آنها وسط کشیده میشود تا حداکثر قیمت را به جیب بزنند. در این بازار کسی دلش برای دیگری نمیسوزد، نه فروشندهای که از تکهای از بدنش میگذرد و نه خانوادهای که همه دار و ندارشان را میدهند تا این مبلغ را تامین کنند. اهداء کننده تحت فشار روانی ناشی از این بیعدالتیهای اجتماعی و اقتصادی خواهد بود و بیتردید به واسطه آن عواقب ناخوشایندی گریبانگیر جامعه خواهد شد.
اما آنچه که این پدیده غیرانسانی را در ایران افزایش داده است و از سوی دیگر آن را به امری عادی و کاری روزمره تبدیل کرده است، فقر و محرومیتی گسترده است که کمر مردم را خم کرده است. پیکان رشد بلامنازع فقر و بیکاری در ایران با افزایش چشمگیر این معضل در جامعه در سالیان اخیر، هم جهت بوده است. همه این دردها در کشوری است روی دریایی از ثروت که بودجهها و هزینههای سرسامآوری برای پروژههای غیرضروری از جیب همین مردم کسر و در مسیر غیر اصولی هزینه میشود.