سارا نصرتی/ به گزارش دیوان نیوز و به نقل از دنیای هوادار؛ فروریزی متروپل نمادی از همه ناکارآمدیها، قصورها و کاستیهایی است که چندیندهه بر یکدیگر انباشته شدهاند و در اصل متروپل در زیر بار سنگین انباشتهای از آنها فروریخت. گویی غافلگیری ما تمامشدنی نیست. اما یک لحظه هم که شده به خودتان در هر جایگاهی که هستید، فرمان ایست بدهید. بیایید با هم مسیرمان را تغییر دهیم. بیایید با هم مرور کنیم چه گذشت و چه از سر گذراندیم. افراد به چه گناهی کشته شدند که غافلگیرانه زیر آوار مدفون شدند. علاوه بر این هزینهها، هزینه حیثیتی و معنوی آن متوجه مدیریت شهری، سازمان نظام مهندسی، منطقه آزاد اروند و بسیاری دیگر از دستگاههای اجرایی مستقر در منطقه خواهد بود.
حادثه اسفناک فروریختن ساختمان ۱۰ طبقه متروپل آبادان در روز دوشنبه -دوم خرداد ماه ۱۴۰۱- که منجر به تلفات جانی و وقوع خسارات فراوان شد و تاثیر عمیق از خود برجای نهاده، از ابعادی گوناگون، قابل تأمل و تحلیل است. از جمله میتوان در خصوص چگونگی مدیریت این قبیل بحرانها، بویژه از منظر پیشبینی، پیشگیری، آمادگی و مقابله با آنها و نیز از منظر مدیریت و برنامهریزی شهری، به موضوع نگری است. مگر میشود سازه عظیمی با ۱۰ طبقه، بالا برود و این چنین فرو بریزد؟ آنهایی که به این ساختمان پایان کار دادند کجایند؟ اصلاً آن ناظر شهرداری که این پروژه را تایید کرده کجاست؟
در واقع اینحادثه یادآور حادثه آتشسوزی و فروریزی پلاسکو از غم انگیزترین حوادث ساختمانهای شهری است که در ۳۰ دیماه ۱۳۹۵ رخ داد و با مرگ دلخراش آتشنشانان و شماری دیگر از هموطنان به همراه خسارات مالی سنگین، رویدادی تلخ در تاریخ کشور را ثبت کرد. ما لایق اینگونه راحتمردن نیستیم. ما نباید قربانی مدیران بیکفایت و بیلیاقت شویم، فرقی هم نمیکند، چه برایمان خودرو بسازند، چه بر تولیدات غذایی نظارت کنند، چه مسؤول هوای پاک باشند، چه متولی تایید دارو و چه حاکم ساختوسازهای خانهها و مغازههایمان…
در حال حاضر و در خصوص فاجعه متروپل، چرا شهرداری و یا مقامات استانی و شهری اطلاعات و اسناد مربوط به این پروژه را بصورت روشن منتشر نمیکنند؟ عملکرد آنها فقط میتواند اینطور توجیه شود که در اکثر موارد مدیران اگر اسناد و اطلاعاتی را منتشر کنند به زیان خود آنها تمام میشود و به همین دلیل از انتشار اسناد ممانعت میکنند. در واقع ملاک محرمانگی منافع عمومی نیست بلکه منافع مدیران است. پیام بارز این حادثه آن است که اگر ساختمان متروپل فروریخت و شاید بتوان خرابههای آن را در طول دو یا چند سال بازسازی و آباد کرد، ولی اگر دیوارهای اعتماد و انسجام و اخلاق اجتماعی فروریزد، به سادگی نمیتوان به بازسازی آن پرداخت. برای جلوگیری از تکرار حوادث تلخی مانند پلاسکو و متروپل باید هم ضوابط نظاممهندسی در ساختوسازها کاملاً رعایت شود و هم نظارتها جدیتر اعمال گردد و اگر نیاز به بازنگری و بروزرسانی قوانین وجود دارد، هرچه سریعتر اقدام گردد تا دیگر شاهد حوادث ناگواری از این دست نباشیم و خانوادههایی، سوگوار عزیزانشان نشوند. نکته مهم دیگر این که باید با افراد و یا دستگاههایی که در حادثه ساختمان متروپل سهلانگاری کرده و یا مقصر بودهاند، برخورد شدید شود تا درس عبرتی باشد برای دیگران.
بنابراین نظام ساختوساز شهری در کشور باید مورد بازنگری جدی واقع شود،حوادثی مثل پلاسکو یا متروپل، زنگ خطرهایی هستند که باید مسئولان را متوجه این امر سازد که فاجعههای بیشتری در کمین است و پیشگیری از این فجایع با بازنگزیهای عمیق در نظام ساختوساز شهری ممکن است. متاسفانه ساختوساز در قسمت سازه، دچار مشکلات اساسی شده، یعنی از زمانی که گرانیها شروع شده، ساختوساز و بویژه در مهمترین قسمت ساختمان که اسکلت است، ضعفهای اساسی دیده میشود. هر فردی که مدرکی گرفته، یک کامپیوتر جلوی خودش میگذارد و خودش را مهندس سازه میداند. امید است درسها و عبرتهای اینحادثهها با گذر زمان به فراموشی سپرده نشود و درسهای آن را نباید به سادگی فراموش کرد یا به تاریخ سپرد و ارادهای برای ترک غفلتها و یافتن نقاط ضعف و اصلاح آن وجود داشته باشد تا شاهد تغییری اساسی در رویکردها و روشهای مدیریتی یا ساختارهای سازمانی باشیم.
نویسنده: سارا نصرتی