مجتبی اردشیری - از جایی که مشخص می شود فرد مشکوک قصه، همان قاضی خاطی است، برگ روایت برمی گردد و داستان، سروشکل کلاسیکی پیدا می کند اما ریتم داستانی، هم چنان پاشنه آشیل فیلم است.کارگردان تلاش کرده تا به مانند فیلم اولش (احتمال باران اسیدی) از این فوت وقت به نفع دلبستگی کاراکترها و شکل گیری پروسه علاقمندی میان آنها استفاده کند اما حوصله مخاطب را در نظر نگرفته و با توجه وسواس گونه به جزئیاتی که الزام چندانی در روایت ندارند، زمان فیلم را به بیش از 120 دقیقه می رساند.
البته این کندی ضرباهنگ در یک سوم پایانی که بحث انتقام مطرح می شود، آزاردهنده تر می شود.تعلیق فیلم به مانند آن چه معمول این سال های سینمای ایران است، نیست.تمام حواس مخاطب متوجه رویکرد زن در مواجهه با اطلاع او از حقیقت است و همین عامل، وی را با وجود این ریتم خسته کننده، تا پایان، مشتاق ادامه داستان نگه می دارد.جنس انتقام فینال اثر با وجودی که چندان به قامت اثر نمی آمد اما بیرون زده هم نبود و توانست بر روی بدنه کار بنشیند گرچه این واکنش هیستریک از جانب یک زن آرام به لحاظ روانی چندان قابل پذیرش نیست.
«قصیده گاو سفید» فیلم شریفی است.از آن دست فیلم هایی که با وجود کشدار بودن، مخاطب می تواند یک این همانی درست با قهرمانش داشته باشد.نخواست که به شیوه معمول عمل کند و به همین دلیل پروسه عاشقی را از سوی زن مطرح کرد و مرد را در موقعیت منفعل به تصویر کشید.که اگر غیر از این بود، فیلم به مانند آثار بسیاری که با این تم ساخته شده بودند و مخاطب می توانست مسیر روایت را حدس بزند، گرفتار می شد.