سارا نصرتی/ به گزارش دیوان نیوز؛ معمولاً هر رئیسجمهوری که در چند دوره گذشته انتخاب شده، از مهمترین برنامههای خود در سال اول دولتِ اولِ خود رونمایی کرده و مهمترین فعالیت و تحرک خود را در دو سال اول انجام داده است. چون بهطور طبیعی از سال سوم استقرار دولتِ اول، ملاحظات انتخابات ریاستجمهوری دور بعد پررنگ میشود. ایجاد یک میلیون شغل سالانه، ساخت ۱.۵ میلیون مسکن، کاهش تورم، احیای رشد اقتصادی، احیای برجام، کاهش مالیاتها، تقویت پول ملی، ساماندهی بازار ارز و برقراری عدالت، از جمله مهمترین وعدههای رئیسی هستند که هم در رقابتهای انتخاباتی و هم پس از تشکیل دولت سیزدهم بهکرات مطرح شدهاند، اما آمارها و اعداد و ارقام میگویند دولت سیزدهم در هیچکدام موفق عمل نکرده است.
ابراهیم رئیسی مدعی است به وعدههایی که به مردم داده، عمل کرده است و کارهای بزرگی در دولت انجام شده که برخی از آنها، از آرزوهای دیرینه کشور بوده است. او از مسئولان خواسته تلاش کنند تا بزرگی کارهایی که انجام شده، از نظرها پنهان نماند. بهصورت خلاصه، معنای سخنان رئیسی این است که به وعدههای انتخاباتیاش عمل کرده و باید به اندازه کافی اطلاعرسانی شود تا مردم متوجه شوند چه کارهایی انجام شده است. آیا آنگونه که رئیس قوه مجریه مدعی است، به وعدهها عمل شده و کارهای بزرگی صورت گرفته است؟ آیا دولت سیزدهم توانسته رضایت عمومی را افزایش دهد و اعتماد عمومی را ترمیم کند؟
رئیسی در فضایی ریاست دولت سیزدهم را به عهده گرفت که کاهش ارزش ریال، افزایش تورم و معیشت گلایه اغلب مردم بود. دولت رئیسی با شعارهای رفع محرومیت و عدالتگستری روی کار آمده و جذابترین وعدهها را به مردم داد. کابینه دولت رئیسی معتقد بودند تا کنون دولتی بر سر کار بوده که توجهی به همه اقشار ندارد بنابراین شعارهایش را بر محور توجه به همه مردم قرار داد و وعدههایی داد تا خیال مردم راحت شود. نامزدها زمان انتخابات حرفهایی می زنند تا بتوانند رای از مردم بگیرند اما در واقعیت معلوم است که نمی توانند به آن حرف ها جامه عمل بپوشانند. روحانی گفت؛ «من همه تحریم ها را برطرف می کنم» اما نتوانست.
البته زمان انتخابات مردم هم باید بتوانند حرف راست را از دروغ تشخیص بدهند. نه آقای رئیسی بلکه هیچ کس دیگری هم نمی تواند آن وعدهها را محقق کند. در مجموع تمام نامزدهایی که در انتخابات حضور پیدا کردند، صرفا به مردم وعده بهبود معیشت دادند، حال آنکه ایران در سراشیبی افتاده است و باید آباد شود تا بعد معیشت مردم بهبود پیدا کند. برخی از سیاستمداران در ایران معمولا قولهایی میدهند که قرار نیست به آنها عمل کنند. دولت ابراهیم رئیسی که قول داده بود شکاف جنسیتی را در جامعه تعدیل کند، دقیقا عکس آن عمل کرد. همچنین قول داده بود اینترنت را محدود نکند که باز هم مخالف آن عمل کرد. علاوهبرآن، دولتها گاهی در برخی تصمیمگیریها آنقدر تعلل میکنند که منافع آنها از بین میرود.
دولت سیزدهم در زمینه برجام خیلی تعلل کرد. هنوز هم سرنوشت مذاکرات مشخص نیست. اینکه برخی از کاندیداهای ریاستجمهوری وعدههایی میدهند که بعدا نمی توانند به آنها عمل کنند سه دلیل دارد؛ یکی این است که ارزیابی آنها از وضعیت موجود واقعی نیست و فکر میکردند که دولت قبلی به خوبی عمل نکرده و اگر او روی کار بیاید همه مسائل و مشکلات را حل خواهد کرد. دوم؛ این است که خودشان را بسیار توانمندتر از دولت قبلی میدانند. اما زمانی که زمام امور را بهدست میگیرند میبییند که ارزیابی آنها از مسائل چندان منطقی نبوده بنابراین همه موانع قبلی سر راه خودشان نیز قرار دارد. سوم؛ نداشتن افراد توانمند در راس مدیریت؛ شوربختانه دولت رئیسی مانع بزرگتری در مقابل خود دارد و آن این است که افرادی که برای وزارتخانهها انتخاب میکند به لحاظ توان مدیریتی افراد متوسط رو به پایین هستند.
به نظر می رسد که ابراهیم رئیسی در بیان واقعیت های اقتصادی کشور به همان راهی می رود که دیگران پیش از این رفته بودند؛ راه انکار واقعیت، عدم پاسخگویی درباره آمارهای رسمی و گیر افتادن در شعارهای انتخاباتی. در واقع رئیسی کشور را از لحاظ اقتصادی رها کرده است و کنترلی بر اوضاع اقتصادی کشور ندارد. این مسئله البته قابل پیش بینی بود؛ زیرا او تیم اقتصادی ندارد. این افرادی که امروز مسئول اقتصادی در دولت هستند، دارای یک فکر هماهنگ نیستند که منتج به اجرای یک سیاست هماهنگ شود. به نظر میآید سفرهای استانی رئیسی را اقناع میکند، او فکر میکند کار رئیسجمهور همین است. شعار رئیسی این بود که نباید اقتصاد کشور را به دیپلماسی و سیاست خارجی گره بزنیم، اما الان مشخص است که آقای رئیسی منتظر است ببیند نتیجه برجام چه میشود این به آن معنا است که روزمرگی بر مدیریت کشور حاکم است.
از نظر کارشناسان و صاحبنظران اقتصادی، نگاه تکبعدی به مسئله اقتصاد و معیشت مردم از مهمترین دلایلی است که مانع از تحقق اهداف وعده داده شده دولت میشود. واقعیت این است که متغیرهای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و مسائل بینالمللی ارتباطی کامل با یکدیگر دارند و وعده حل مشکلات اقتصادی بدون توجه به این مؤلفهها منطبق بر واقعیات نیست. صاحبنظران این حوزه تاکید دارند که برای رفع مشکلات حوزه اقتصاد و معیشت مردم، نگاه به ظرفیتهای کشور و راهکارهای قابلتحقق ضروری است و با دستور نمیشود قیمتها را کنترل کرد، تغییر قیمتها علت و معلول دارند. در نهایت اینکه اگر به عملکرد دولت نگاه کنیم، متوجه میشویم که خیلی از مسائل کشور نه تنها حلوفصل نشدهاند که بر عمق و گستره آنها افزوده شده است.
ابراهیم رئیسی در این مدت خیلی از مشکلات را از نزدیک دیده و بهطور مستقیم در جریان مسائل قرار گرفته است، اما قطعا این کافی نیست چرا که انتظار جامعه این است که دولت برای حلوفصل انبوه مشکلات کشور، بهدرستی سیاستگذاری کند تا باری از دوش مردم برداشته شود. در حقیقت باید دیدگاه ها نسبت به آینده ایران عوض شود. باید به وعدهها در موعِد خود عمل کرد و اگر به هر دلیلی اجرای وعده ممکن نشد، صریح و صادقانه برای مردم توضیح داد. اگر دولتمردان شفاف، صادقانه و مسئولانه با مردم سخن بگویند و ضمن اشاره به چالشها و مشکلات اصلی مردم تأکید کنند که با توان موجود در کشور برنامهای برای اجرا در دست دارند، از حمایت مردمی بیشتری برخوردار هستند تا اینکه بدون برنامه، باورهایی را در مردم ایجاد کنند که عدم تحقق آن نشان دهد که اعلام این وعدهها تنها استفاده از احساسات مردم برای پرش به سکوی قدرت بوده است. مردم به دولت امید بسته بودند و این دولت وعدههای مهمی به مردم داده بود اما موفق به تحقق این وعدهها نشد و از طرفی نتوانست با مردم هم گفتوگو و آنها را اقناع کند.
توصیفی از وضعیت دولت رئیسی که حضرت حافظ در شرح آن گفته «حدیث عشق ز حافظ شنو نه از واعظ/ اگر چه صنعت بسیار در عبادت کرد»