حسن صانعی پور/ به گزارش دیوان نیوز؛ به همین بهانه قصد داریم نگاهی به مقوله باشگاهداری و وضعیت آن در ایران بیاندازیم:
باشگاه چیست؟
باشگاه به مؤسسهای اطلاق میشود که توسط اشخاص حقیقی یا حقوقی با هدف تعلیم و تأمین سلامت جسمی و روحی افراد جامعه مبتنی بر اصول علمی، ایجاد گردیده و به قصد کسب و کار و به دست آوردن رتبه و مدال در یک یا چند رشته ورزشی مطابق ضوابط فنی و عمومی تعیین شده با مجوز وزارت مربوطه تأسیس و فعالیت میکند. هریک از بندهای موجود در این تعریف، به تنهایی دارای تعاریف و معانی مشخص و معینی است. شخص حقیقی یا حقوقی که مبحث مالکیت را مطرح می کند، هدفگذاری که ماهیت و چگونگی فعالیت را نشان میدهد و ایجاد فضای کسب و کار که به درآمدزایی و اقتصاد اشاره دارد.
باشگاهدار کیست؟
یقینا تعریف باشگاهدار نیز نباید از تعریف باشگاه خارج باشد. شخص و یا اشخاص با تعیین اهداف خود مبادرت به تاسیس باشگاه کرده و برای موفقیت باید چند مورد و یا آیتم مهم را رعایت نمایند. اولین موضوع چگونگی مدیریت باشگاه است و دوم تعیین موضع باشگاه به لحاظ آماتوری و حرفهای است. با این تعریف که ورزش حرفهای ورزش سازمان یافته است که با رعایت مقررات خاص در هر رشته با هدف کسب انتفاع مالی ورزشکار و سایر ذی نعفان در راستای توسعه اقتصادی و اجتماعی گام برمیدارد، باید گفت؛ دو نوع باشگاه مذکور( آماتوری و حرفهای) نه تنها در خط موازی حرکت نمیکنند بلکه مسیری با زاویه صد و هشتاد درجه ای دارند. باشگاه حرفهای لحظه به لحظه حیات خود را تضمین کرده و مرحله به مرحله وضعیت خود را ثبات میبخشد و باشگاه آماتوری هر آن ممکن به نابودی و اضمحلال بیانجامد. در حقیقت باشگاه دار حقیقی، شخصی(حقوقی و حقیقی) است که مقدمات گذر را در کوتاه مدت فراهم ساخته و در بلند مدت در اندیشه ثبات است.
منابع مالی کدامند؟
منابع مالی برخلاف آنچه در ایران مرسوم شده است، حامیان مالی و مشتاقان تبلیغ از راه ورزش نیستند. این طیف ممکن است با تغییر مدیریت و به تناسب درآمد رویکرد کاملا متفاوتی در قبال پرداختن به ورزش و حمایت از باشگاهها داشته باشند. در حقیقت منابع مالی پرداختن علمی و عملی به مقوله اقتصاد است تا ضمن جذب کارگزاران، وضعیت باشگاه را از هزینه به درآمد تبدیل کند. خروجی باشگاه به لحاظ بازیکن یا مربی و حرکت به سوی برندینگ، گام نخست تامین منابع مالی است. در واقع لازم است باشگاه در حرکت نخست تصویری شفافی از خود و خدمات خود را در ذهن و چشم مخاطبان و یا مشتریان ایجاد نماید و سپس با ورود به اقدامات علمی و تخصصی برند خود را به مقوله اقتصاد تحمیل کند. مقولههایی چون حق پخش تلویزیونی و حق کپی رایت لباس را می توان از منابع مالی مهم در باشگاه داری بدانیم.
وظایف دولت
نمونه کامل در مورد نقش دولت در ایجاد باشگاه داری درست را باید در کشور ترکیه دنبال نماییم. باشگاههای ترکیه در حدود سی و پنج سال پیش نظام و سازمانی درستی نداشتند و غالبا دولتی اداره میشدند. اما دولت ترکیه تصمیم گرفت باشگاهها به خصوص باشگاههای فعال در رشته فوتبال را به تدریج به بخشخصوصی واگذار کنند. آنان برنامهریزیهای دقیقی انجام داده و با الگوبرداری از کشورهای موفق در این زمینه، فعالیت خود را آغاز کردند. بر این اساس، دولت ترکیه به تمام باشگاههای فعال در فوتبال وامهای ده میلیون دلاری بلندمدت سیساله به همراه زمین و امکانات داد تا خصوصی شوند و از آنها خواست در بلندمدت این هزینه را پس بدهند. این سیاست دولت ترکیه باعث رشد فوتبال باشگاهی این کشور شد. دولت ترکیه همچنین با دادن وامهای کمبهره و بلندمدت، شرایط را برای سرعتبخشیدن به روند خصوصیسازی باشگاهها و حرفهایشدن فوتبال در این کشور مهیا کرد، بهطوری که فوتبال ترکیه در کمتر از ده سال بهطور کامل حرفهای شد. در حقیقت دولت وظیفه دارد با پرداختن اصولی و تدوین برنامههای بلند و کوتاه مدت به وضعیت باشگاهها کشورسرو سامان داده و با این کار از هدر رفتن سرمایه ملی جلوگیری نماید.
نقش سرمایه داران
سرمایه داران و بنگاههای سرمایه داری صرفا در اندیشه افزایش سرمایه هستند. آنان در راه رسیدن به این هدف به هر مقولهای که به آنان کمک کند، ورود میکنند. ورزش و به خصوص فوتبال با داشتن جذابیتهای فراوان به سرمایهداران فرصت طلایی بیشتردیده شدن را میدهد. با این وصف نقش سرمایه داران در اعتلای ورزش و یا به تعبیر درستتر تدوین نظام باشگاهداری انکار ناپذیر است. به عنوان مثال: پس از فروپاشی نظام اقتصادی سوسیالیستی در روسیه و روی آوردن به نظام اقتصاد آزاد، باشگاههای ورزشی این کشور که دولتی اداره میشدند، به سرمایهدارانی مانند آبراموویچ و عثمانوف واگذار شدند. نکته ظریف در این خصوص چگونگی ورود و مسیری است که غالبا در ایران بدرستی مشخص نشده است و به همین دلیل هر سرمایه گذاری درست و نادرستی را به شکست منجر مینماید.
مدیریت و فرصتها
مديريت ورزشي؛ سازماندهي، برنامهريزي، هدايت و كنترل فعاليتهاي ورزشي است. با طرح این موضوع که ورزش به عنوان پديده اجتماعي در ابعاد مختلف تاثيرگذار است، باید گفت: فلسفه وجودي مديريت در ورزش بيانگر اين حقيقت است كه ورزش به عنوان يك تشكيلات گسترده و در عين حال پيچيده نياز به داشتن مديران ماهر و كارآمد در سطوح مختلف دارد. بنابراين وجود مديران كارآمد و اثر بخش در بخش ورزش و به خصوص باشگاههای ورزشي امري بديهي و اجتناب ناپذير است. توانمندیهای مدیران همواره مجموعه تحت امر خود را به مرحلهای میرساند که موفقیت را تضمین میکند. اولین آیتم موفقیت رشد است؛ رشد اقتصادی و رشد و توسعه منطقهای و جهانی در همین راستا تعریف شدهاند. جالب است بدانید؛ از اوایل دهه ۹۰ میلادی، باشگاههای ورزشی بهدلیل افزایش هزینههای مختلف که بخش عمده آن شامل دستمزد بازیکنان بود، نیاز شدیدی به منابع مالی جدید پیدا کردند که به این منظور کارشناسان خبره اقتصادی بهترین راهحل را ورود آنها به بازار سهام معرفی کردند. از این رو در کشوری مانند انگلستان باشگاه تاتنهام نخستین باشگاهی بود که با عرضه سهام خود در سال ۱۹۸۳ بیش از ۳/ ۳ میلیون پوند درآمد به دست آورد، منچستر یونایتد نیز در سال ۱۹۹۱ وارد بورس لندن شد و بین سالهای ۱۹۹۵ تا ۱۹۹۷، تعداد ۱۶ باشگاه دیگر هم به بورس راه یافتند. این در شرایطی است که درحالحاضر ۲۰ باشگاه مطرح انگلستان در بورس لندن قرار دارند، هزاران طرفدار فوتبال سهامدار این باشگاهها هستند و از طریق داد وستد سهام خود علاوه بر کسب سود به باشگاههای خود نیز کمک مالی فراوانی میکنند.
وضعیت سرخابیها
باید به وضعیت موجود در دو باشگاه استقلال و پرسپولیس ایران که از پرطرفدارترین باشگاههای ایران، آسیا و حتی جهان هستند، پایینترین امتیاز را داده و در حقیقت اوضاع آنان را بحرانی تعریف نماییم. سرخابیها در حقیقت دست آویز مسائلی شدهاند که شکل و شمایل آنان را از هیبت یک باشگاه خارج کرده و در واقع دو تیم فوتبال قرمز و آبی ایران به شیوه کاملا هیئتی و با مدیریتی کدخدا منشی اداره میگردند. مدیران این دو باشگاه برحسب تمایل متولیان ارشد ورزش در چشم به همزدنی تغییر کرده و هیچ قانون مدونی در آنان حاکم نیست و عملکرد مدیران مورد بررسی قرار نمیگیرد و جالب اینکه دولت و فدراسیون و باشگاه دست در دست هم برای اخذ مجوز حرفهای دچار تخلفات متعدد و رنگارنگی میشوند و توان مالی آنان زیر صفر است. اینکه مدیران عامل سرخابیها برای پرداخت بدهیهای انباشته شده دست به دامان وزیر و یا هیئت دولت میشوند حدیث مفصلی است که باید از آن غمنامه فوتبال ایران را به رشته تحریر درآورد. وضعیت این دو باشگاه مردمی آنقدر متزلزل است که حتی قادر نیستند پایگاههای درستی در مناطق دارای استعداد کشور داشته باشند و سالیانه بازیکنان مورد نیاز خود را در این پایگاهها پرورش بدهند. اوضاع به حدی پیچیده است که معلوم نیست موجودی حساب باشگاه با چه اعتباری پُر و با چه تدبیری خرج میگردد. شرایط استقلال و پرسپولیس به آنجا رسیده که ستارههای نوظهور خود را زودتر از موعد و به بهانه کسب درآمد راهی فوتبال دیگر کشورها کرده و با مبلغی گرانتر به صورت قرضی بازمیگردانند. در حقیقت وضعیت این باشگاه گویای اوضاع نامناسب فوتبال ایران است.
نگاهی باشگاههای استاندارد ایران
با اغماض میشود عنوان استانداردترین باشگاههای ایران را به سپاهان اصفهان و فولاد خوزستان داد. البته باشگاههایی چون گلگهر سیرجان، تراکتور تبریز و ذوب آهن اصفهان شرایط بهتری نسبت به دیگر باشگاهها دارند. در این بین سپاهان را باید پیش قراول باشگاهداری در ایران بدانیم. مدیریت فولاد مبارکه که با تعیین بهترینهای اصفهان شرایط تقریبا استاندارد را در مجموعه حاکم کرده، اوضاع را به گونهای رقم زده است که نوسانات باشگاه به حداقل رسیده و به عبارتی سادهتر هرمقولهای در سپاهان در جایگاه واقعی خود قرار دارد. این باشگاه از 1332 بنیانگذاری گردیده و رفته رفته تبدیل به باشگاهی استاندارد شده است. بالغ بر بیست پایگاه این باشگاه در مناطق و شهرستان های گوناگون فعالیت دارند و حضور سپاهان در فینال لیگ قهرمانان آسیا و نیز جام باشگاههای جهان نشانههایی از اوضاع تقریبا استاندارد طلاییپوشان ایران دارد.
خارج از قاعده
تیمهای فراوانی در ایران در قالب باشگاه فعالیت دارند. اغلب اینگونه باشگاهداران با -آییننامه اجرایی قانون اجازه تأسیس باشگاه ورزشی و ورزشگاه توسط مردم با نظارت دولت- آشنایی ندارند و بعد از ابلاغ این آیین نامه گاهی موجودیت باشگاه از بین میرود. در بسیاری از شهرستانها برخلاف پتانسیل بالا امکانات سخت افزاری در پایینترین حد ممکن بوده و باشگاهها به دنبال جذب حامی مالی با بنگاههای اقتصادی مختلف وارد مذاکره شده و بعد از چندی دچار اختلافات مالی و تخلفات گوناگون میشوند. گاهی مشاهده میشود ارگانهای مختلف از جمله شهرداری برحسب تمایل مدیریت آنان به باشگاهداری روی آورده و بدون پرداختن به اصل و نظام این مقوله و بدون توجه به زیر ساختهای لازم -بدون خروجی مناسب- از آن خارج می شوند. صاحبان صنایع و کارخانهها با رویکرد غیر ورزشی چند صباحی باشگاهداری ( تیم داری) کرده و مجموعه تحت امر خود را در بدترین شرایط رها میکنند. وضعیت خارج از قاعده باشگاهداری در ایران بدون تعارف فاجعه بار و رقت انگیز بوده و لوزم ورود دلسوزان را به این مقوله ضروری و واجب کرده است.