عبدالله دارابی/ به گزارش دیوان نیوز؛ به عقب برگردیم؛ زمانی که در اوج ناآرامیهای سال گذشته ایران عزیزمان، گلمحمدی ژست معترض به خود گرفت و حتی تیپ ظاهرش را نیز همسو با آن کرد؛ که البته به زعم نگارنده بیشتر مقاصد شخصیاش و جو زمانی در این بین دخیل بود تا نفس اعتراض و انتقاد! او حتی ملیپوشان فوتبال را که قبل از جام جهانی در رسمی سمبلیک به دیدار رییس جمهور رفتند و تعداد قابلتوجهی از آنان، شاگردان سابق و فعلی وی و از ارکان اصلی قهرمانی کنونیاش هستند را بابت آن دیدار «بیمعرفت» خطاب کرد! همانهایی که چند ماه بعد فاتح جام شرافت خواندشان روزی به آنها نمره صفر در معرفت داد و چند صباحی بعد ایشان را باشرف و قهرمان نامید! آه از این چند چهرگی و منفعتطلبی رایج در نزد برخی اهالی فوتبال! البته از یاد نبریم که خود یحیی نیز قبل از اعزام تیم ملی به جام جهانی ۲۰۰۶ در کسوت بازیکن در دیدار با رییس جمهور وقت شرکت کرده بود؛ دیدار با رییس جمهور همین کشور و با همین نظام سیاسی که اتفاقا خط فکریاش نزدیک به رییس جمهور کنونی ایران نیز بود.
به هر روی در آن مقطع سرمربی قرمزها فوتبال را فاقد اهمیت میدانست ولی در عمل چیز دیگری بروز میداد و برای کسب موفقیت در فوتبال خود را به آب و آتش میزد و در پی هر ناکامی همه ارکان فوتبال را مورد هجمه قرار میداد؛ حتی در یکی از کنفرانسهایش گفت: «قضیه اصلا فوتبالی پیش نمیرود، انفاقاتی که رخ میدهد مشکوک است شاید اگر من سرمربی پرسپولیس نبودم این اتفاقات رخ نمیداد. آقای تاج، آقای افشاریان، سازمان لیگ! گوش کنید؛ ما احتیاجی به این جامهای فلزی نداریم. ما جام شرف را بردیم. بازیکنانم ثابت کردند که بهترینند و باشرف. هواداران ما بدانند بامن یک سال و نیم(مدت قراردادش) از جام خبری نیست. از هفته بعد با تیم امید به مسابقات می روم، مگر اینکه حکم اخراجم را از بالا بالاها بدهند. اراده این است که تیم ما قهرمان نشود دلیلش هم واضح است؛ چون من سرمربی این تیم هستم!» اما در بازیهای بعدی پرسپولیس، خلاف ادعای گلمحمدی خبری از تیم امید نبود و همان تیم اصلی به مصاف رقبا رفت. پس از هر نتیجه نگرفتن، داور آماج حملات یحیی میشد و پس از هر برد، داور قضاوت خوبی داشت! یحیی و شاگردانش برای کسب همان جام فلزی خود را به آب و آتش م زدند و سرانجام نیز آن را به دست آوردند و در این راه امتیازاتی را هم به لطف اشتباه داوران کسب کردند. آمار میگوید پرسپولیس در زمره تیمهایی است که نفعش از اشتباهات داوری افزون بر ضررش از آن است! همچنین در هفتههای پایانی و حساس و از جمله دیدار با نساجی، گل محمدی بعد از گلزنی بازیکنانش چنان شادیای از خود بروز میداد که مغایر با مواضعش در مورد عدم اهمیت فوتبال و جام فلزی بود!
اکنون چند سوال از سرمربی تیم قهرمان بیستودومین دوره لیگ برتر که جواب به آنها شجاعت و صداقت را می طلبد:
۱- اکنون فوتبال در نزد ایشان دارای اهمیت است یا فاقد آن؟
۲- هنوز این جام قهرمانی در نزد ایشان صرفا یک جام فلزی است یا جامی دارای اهمیت و اعتبار؟
۳- چرا پس از بازی با آلومینیوم اراک روی حرف خود نایستادید؟ از بالا بالاها که حکم اخراجتان صادر نشد پس چرا با تیم امیدتان در مسابقات حاضر نشدید و حتی در نیمفصل نیز تیمتان را تقویت کردید؟ چرا پس از آن صحبتها حتی یک جلسه تمرین صوری با تیم امید خود برگزار نکردید؟
۴- الان نمره معرفت ملیپوشان پرسپولیسی حاضر در دیدار با رییس جمهور نظیر؛ امیری( کاپیتان محبوب تیمتان)، ترابی، بیرانوند و پورعلیگنجی در نزد شما چند است؟ آنها کماکان لایق نمره صفر معرفتند یا صاحب جام شرافت؟
۵- چگونه تیم شما قهرمانی را کسب کرد؛ فوتبالی یا غیر فوتبالی؟
۶- بنابر اظهار نظر صریح جنابتان؛ با شما یک سال و نیم از جام خبری نخواهد بود و اراده بر این است که تیم شما قهرمان نشود چون جنابعالی سرمربی آن هستید. اکنون که به جای یک سال و نیم در کمتر از ۴ ماه، خلاف آن گفته تان اتفاق افتاد و همان تیم با سرمربی گری شما قهرمان لیگبرتر شد، جهت تنویر افکار عمومی میشود با صراحت و شفافیت بیان دارید که؛ تغییر اراده کدام «رکن تصمیم گیر» که سابقا مخالف قهرمان شدن تیم شما بود، حکم به قهرمانی شما داد و یا رکنی بالاتر از آن چنین اراده ای را بر ایشان تحمیل نمود؟
به هرحال حق مسلم و طبیعی جامعه گسترده فوتبال است که از واقعیت اتفاقات فوتبال و پیرامون آن آگاه باشد. آیا جامعه فوتبال کشور محق نیست که بداند قهرمانی ها در زمین رقم می خورد یا در بیرون زمین؟ علاقهمندان فوتبال نباید بدانند که؛ جمله کلیشه ای و فراگیر «نمیخواهند ما قهرمان شویم» در عالم واقع وجود خارجی دارد یا صرفا تراوشات اذهان فرافکن برای سرپوش گذاشتن بر ضعف ها و فرار از پاسخگویی هاست؟
آقای گل محمدی! بین این قهرمانی و آن اظهاراتی که در عین صراحت و قاطعیت در طول فصل به کرات بیان میکردید تناقض فاصلهداری است که جز با شفافسازی واقعی برطرف نمیگردد و البته دانستن، حق مردم است. مردمی که خود رکنی پایدار و از اجزای مهم و موثر فوتبالند. مردمی که همواره تعدادشان در یک مسابقه فوتبال، کثرت چند هزار برابری بر عناصر اجرای مسابقه دارد.