به گزارش دیوان نیوز؛ در ابتدا بهنظر میرسد تیم ژاپن در رده باشگاهی نیز رقیبی قدرتمند و دستوپا گیری برای تیم ما در این دوره از رقابتها بود، اما بیتردید، شکست در برابر تیم پلیس قطر که مانع از صعود شهداب به مرحله نهایی شد حق تیم پرمهر شهداب نبود. یکی از دلایل بیسرانجامی و عدم نتیجهگیری شهداب در مرحله نیمهنهایی، نبود آرامش تیمی نزد شاگردان تندروان و بیتوجهی به این امر مهم بود که با برخی برنامه ریزی های سطحی وکار تخصصی و کارشناسانه می شد به بازیکنان روحیه از دست رفته را باز گرداند تا با انگیزه بیشتری در بازی ردهبندی به رقابت بپردازند. اما مشکلات اساسی این تیم در چه بود؟ به نظر نگارنده، مشکل عمده در خط سرویس نهفته بود که رکن اساسی در والیبال پیشرفته امروزی در جهان مطرح است و با زدن سرویسهای هدفدار، پرشی قدرتی و کنترلی میشد خطای سرویس کاهش دا دو به نتیجه مطلوب دست پیدا کرد، بخش عمده دیگر مربوط به دفاع روی تور بود که متأسفانه عدمکارآیی یاران ما باعث شد بیشترین آسیب را از این ناحیه متحمل شویم، تیم بیروحیه و از هم پاشیدهای که توان دریافتهای اول و برگشتی از دفاع را نداشت و فاقد نظم تیمی برای دفاع روی تور بود و تنها به آبشار نیمبند قدرتیزنها دل خوش کرده بود، چارهای جز باخت نداشت! مضاف براینکه سرمربی تیم شهداب تا آخرین بازی خود نتوانست ترکیب اصلی تیم را شناسایی کند، چرا که هیچیک از بازیکنان اصلی در حد و اندازه های خود نبودند و عملاً کادر مربیگری را مجبور میکردند دست به تغییرات ترکیب تیم بزند که چندان موُثر واقع نشد.
همچنین عدمهماهنگی و انسجام تیمی بیش از پیش به چشم میخورد و در نتیجه تعویضهای سرمربی نیز گرهگشا و کارساز نمیشد! لیبروی تیم که خیلی به او در گرفتن توپهای اول و پر کردن پشت مدافعان و دریافت جا خالیها امید داشتیم نتوانست نقشآفرین باشد و در اندازههای خود ظاهر نشد و در نتیجه با ضعف توپگیری و نرسیدن دریافتهای اول به دست پاسورهای باتجربه تیم که کادرفنی به آنها دلخوش کرده بود، مانع از سرعت بخشیدن به بازی میشد و پاسهای بلند کنار آنتن برای قدرتیزنها در کمند دفاع بلند حریفان که روی تکتک یاران ما به ویژه، قطر پاسور یعنی جایی که نقطه اتکا و اهرم امتیازگیری و کارساز تیم بهشمار میآمد رقبا شناخت داشتند و به خوبی آنالیز کرده بودند که نه تنها امیر غفور، که یونس قلیچنیازی جوان و کمتجربه، شهروز همایونفرمنش را هم شناسایی کرده و با دفاع بینقص خود روی تور این بازیکنان را از کار انداختند و اجازه خودنمایی را از آنها سلب کردند، در مقابل ضعف تیم شهداب در دفاع روی تور خلاصه میشد که در برابر یورشهای بیامان واسیچ پشتخطزن تیم پلیس قطر که در هر دو بازی با درخشش عالی خود حرف اول را زد و در آبشارزنی و سرویسهای زهرداری که با سرعت بیش از ۱۱۰ کیلومتر میزد کار دریافتهای اول را برای یاران تندروان به ویژه میثم صالحی و شهروز همایونفرمنش دو یار دریافتی قدرتی تیم شهداب سخت کرده بود که با بهخدمت گرفتن مسعود جواهری تا حدودی این نقیصه مرتفع شد، البته مثل دیدار با سانتوری ژاپن که توان دفاع در برابر دیمتری موزرسکی بازیکن ۲ متر و ۲۸ سانتی (غول روسی) توان مقابله نداشت که اکثر توپ ها را با پرش و قد و قامت و دستان بلند خود اکثر آبشارهایی که از منطقه دو و از بالای دست دفاع کوتاه شهدابی ها میزد، دریافتی را به همراه نداشت و توپگیری شهدابیها را سخت کرده بود که عامل از هم پاشیدگی و عدم کارآیی تیم ما شده بود.
نوسانات و افتوخیزهای بیحد و حصر و تعجبآور بازیکنان که معلول بیانگیزگی و نشان از خستگی داشت، مزید بر این علت ها شده بود. با تمام این تفاصیل یکی از مواردی که بیشتر و آشکار مطرح و سئوال برانگیز شده اینکه چه عواملی باعث گردید تا تیمی که در ست اول با وجودی که ۲۴ - ۲۰ از حریف عقب افتاده بود مقتدرانه نتیجه را ۲۶ -۲۴ برنده شد، اما در ست دوم تسلیم محض بود و ۲۵- ۱۶ نتیجه را واگذار کرد؟ عامل این افت فاحش چه میتوانست باشد؟ اما مشکل اصلی در کجا بود؟ و چرا علتیابی صورت نگرفت؟ متأسفانه عدم روحیه جنگندگی در چهره بازیکنان شهداب موج میزد، از نظر روحی روانی تیم دچار مشکل شده بود که این مسئله و مشکلات دیگری که در این راستا دامنگیر تیم پرمهره شهداب شد، میطلبد که مسئولان و مردان تصمیمگیر باشگاه و کارشناسان بیطرف و تصمیمسازان کلان والیبال در بحث فنی به ریشهیابی بپردازند. تیم شهداب که دربازی اول با پلیس قطر می توانست با کسب پیروزی ۳ بر یک برنده میدان باشد ناباورانه پس از پیروزی در دو ست متوالی ست چهارم را واگذار کرد و سرنوشت بازی را به ست پنجم کشاند و با عملکرد بسیار ضعیف و پرانتقاد در ست پنجم بازنده ۳ بر ۲ این بازی شد که حقش نبود. همین اتفاق احتمالآً برای تیم ملی در مسابقات ملت ها نیز ممکن است رخ دهد و باید علاج واقعه را قبل از وقوع کرد. اینکه برای اولین بار در طول ۲۲ سال اخیر ودومین مرتبه درتاریخ والیبال باشگاه های آسیا تیم قهرمان لیگ برتر و نماینده والیبال کشورمان نتوانسته روی سکو قرار بگیرد و پایان ناخوشآیندی داشته که به نظر میرسد کادر فنی هم مقابل رقبا غافلگیر شده و چوب این غفلت را خورده باید ریشهیابی شود.
قبول کنیم که باشگاه های آسیایی در سالهای اخیر پیشرفت زیادی داشتند و با افزودن بازیکنان خارجی تغییرات گستردهای پیدا کردهاند که حضور دیمتری موزرسکی در تیم سانتوری سانبردز ژاپن در کنار چشم بادامیهای کوتاه قد اما خوش پرش و خوشفکر و دارای تاکتیک تیمی که سکوی اول قهرمانی را به خود اختصاص دادند، یا تیم جاکارتای اندونزی که با محمد جواد معنوی نژاد و شکست تیم پلیس قطر شگفتی آفرید و به فینال رسید و پس از باخت به ژاپن نایب قهرمان شد. اما چهره های ملی پوش ما که سرشار از تجربه بازی در مسابقات بینالمللی بودند فشردگی بازیها را بهانه و مستمسک قرار می دهند که حتی روی سکوی سوم هم نایستادند!
برگردیم به اصل قضیه و شکست هایی که این سئوال را پیش آورده که کدام ریکاوری بدنی و روحی - روانی بعد از باخت اول به پلیس قطر صورت گرفت که بدون استراحت لازم و در کمتراز ۲۴ ساعت انتظار داشته باشیم تیم قدرتمند سانتوری سانبردز ژاپن که از سوی بازیکن مطرح جهان تقویت شده بود را شکست دهیم که بی تردید در روحیه تیم تاُثیر منفی گذاشت تا ۳ بر ۱ تن به باخت داده وتحت همین شرایط نا آماده با تیم پلیس قطری برای دومین بار و برای کسب حداقل مقام سومی روبرو شویم که خود نیز در بازی دوم در مصاف با تیم اندونزی روی درخشش عالی محمد جواد معنوی نژاد بازنده شده واز راه یابی به فینال باز مانده بود، که بر خلاف برخی پیش بيني ها نه تنها خبری از انتقام نبود که دست وپا بسته واز هم پاشیده اسیر دفاع و سرویس های زهر دار این تیم شدیم ! در فاصله اندک بازی دوم تا سوم چه کسی به بررسی دقیق نقاط ضعف و قوت تیم پلیس قطر و ضعف های تکراری تیم شهداب پرداخت که آرامش خود را پس از دو باخت پیاپی از دست داده بود؟! کدام آنالیز صورت گرفته بود که مهرههای امتیازآور تیم حریف را با دفاع خوب خود از کار بیندازند؟ از جمله واسیچ خطزن قهار تیم، یوسف و هاشم قدرتیزنهای خوشفکر، یا کدام جاخالیهای مهاجمان قطری با دریافتی همراه شد که در بازی اول هم بارها از این حربه به سود خود استفاده کردند و امتیازات زیادی را از این راه به دست آوردند؟
اما باید اذعان کنیم که حریفان ما در مرحله نیمهنهایی کاملأ دست ما را خوانده بودند و برخلاف کادر فنی ما با آنالیز خوبی که به عمل آوردند آگاهانه تشخیص می دادند کدام منطقه از روی تور را باید وشش دهند تا مانع عبور آبشارهای قدرتیزنها و یاران سرعتی تیم ما بویژه قطر پاسور، بخصوص امیر غفور شوند، که چهره کاملأ شناخته شدهای برای قطری ها بود، حتی در برابر سعید معروف که مبادرت به انداختن جاخالی روی ضربات دوم می کرد نیز عملکرد موفقی داشتند و اجازه ندادند معروف، این پاسور کهنه کار و پرتجربه از شگردهای همیشگی خود استفاده کند. البته قبول داریم فشردگی بازیها را که صدالبته کار را برای تیم ما سخت کرده بود، اما این اصل را هم بپذیریم که شرایط برای همه تیمها یکسان بود. مگر تیم ما تافته جدا بافته بود؟ که از نظر قدرت بدنی و ذهنی نسبت به حریفان کم آورد، در واقع میشد خستگی و بیانگیزگی را در سیمای تک تک بازیکنان شهداب یزد دید که گواهی بر این حقیقت تلخ بود! هرچند که بازی کردن در چنین شرایطی و پیروز شدن در مقابل تیمهای آماده و سرحال و قبراق سانتوری سانبردز ژاپن برای تیم نماینده کشورمان سخت و دشوار بود اما اگر کمی منصف باشیم همان طور که در ابتدا اشاره شد، باخت در مقابل تیم نچندان مطرح پلیس قطر حق تیم شهداب نبود بشرطی که تیم از نظر روحی و روانی از سطح بالائی برخوردار بود و به نوعی انگیزه برد را در برو بازیکنان جوان امثال ولی زاده، صادقی و قلیچ نیازی بالا میبردیم و به این جوانان آیندهدار و سعید جواهری در بازیهای گروهی بیشتر اعتماد میکردیم و به بازی میگرفتیم تا حداقل یاران اصلی در استراحت مطلق بسر میبردند و دچار خستگی نمیشدند.