مجيد سعيدي/ به گزارش اختصاصی پایگاه خبری دیوان نیوز, موفقيت ترين مربي همه ي ادوار ليگ برتر در ٢٠ سال گذشته، در هر تيمي حضور داشته نه تنها در مسير قهرماني گام برداشته بلكه هميشه در كانون توجه قرار داشته است.
به راستي عامل موفقيت چنين فردي كه اگر سپاهاني ها مخالفت نمي كردند اكنون و براي دومين بار(و اين بار در اوج پختگي)سكاندار هدايت تيم ملي بود! در طي چهار دهه حضور درفوتبال ايران چيست؟
امروزي ها و شايد دهه ٥٠ هايي ها رضا عباسي را بخاطر نياورند.اما اوبيادماندني ترين هافبك تيم فوتبال راه آهن و يك استثنا در فوتبال ما بود كه امير قلعه نوعي در سن ١٧ سالگي جايگزين چنين بازيكني شد و بعدها در شاهين و سپس استقلال ، در حضور بازيكنان بزرگ آنها بازوبند كاپيتاني را بر بازو بست.
اين مقدمه را بدين سبب قلمي ساختم تا بگويم براي شناسايي عوامل موفقيت بايد بصورت پژوهشي رفتار كرد و در نهايت بنچ مارك نمود.
چندي قبل و بعد از نشر مطلب علي دايي كه چرا كنار گوداست؟در تماسي كه امير قلعه نوعي داشت و گفتمان ما بالغ بر يكساعت بطول انجاميد، در گفته هاي او كليد واژه هايي يافتم كه در كتاب "خوب به عالي "درباره رهبران سطح پنجم خوانده بودم .رهبران خلاق ،فروتن و در عين حال باجسارت حرفه اي براي دستيابي به دستاوردهاي عالي و پايدار كه امير قلعه نوعي اينك با بدو ورودش در گل گهر در همين مسير گام برداشته است؛خوب به عالي!
بي دليل چنين ادعايي ندارم چون مطالعه زندگي استيو جابز(خالق اپل) همان تصويري را در ذهن متبلور مي سازد كه از زندگي ورزشي امير قلعه نوعي سراغ دارم.
تلاش مستمر، مطالعات روز، استفاده از سبك مديريت مشاركتي با انتخاب بهترين ها و توجه به كارتيمي ،اعتقاد راسخ به بهبود مستمر(كايزن)،خلاق بودن و نوآور،نهراسيدن از شكست و درس گرفتن از آن و البته دهها شاخص ديگر كه اگر اورا در همه ادوار مختلف از همترازان خود جدا كرده به همين دليل بوده است و بس!
پس بياييم بغض ها وكينه ها را كنار بگذاريم و با غلبه بر بد اخلاقي حاكم بر جامعه (كه همواره بدنبال به زيركشيدن افراد موفق است )برچنين سرمايه هاي انساني در فوتبال كه اسباب بزرگي را فراهم مي آورند،ارج بگذاريم و با پژوهش در زمينه هاي عوامل موفقيت ، از ويژگي هاي منحصر بفرد آنها الگوسازي كنيم كه جامعه ورزشي ما دراين زمينه حقيقتا فقير است و شايد يكي از دلايل انتصابات غلط در فوتبال ما به همين فقر مطالعاتي و پژوهشي مربوط است كه متاسفانه در فدراسيون فوتبال چنين فقري نهادينه شده است.
اگر غير از اين است! چه دليلي دارد كه بعضا راه برون رفت را در استخدام مربي خارجي جستجو مي كنند يا در انتخاب مربي در رده هاي مختلف ملي همواره بافقر مربي واجد شرايط روبرو هستند و دست آخر به سراغ مربيان ناكارآمد مي روند..!