مجید سعیدی/ به گزارش اختصاصی پایگاه خبری دیوان نیوز؛ مهابادی و حميد درخشان در سال هاي اخير در كدام تيم سابقه فعاليت داشته اند و يا كدام موفقيت در كارنامه مربيگری آن ها ديده می شود كه هدايت تيم ملی جوانان توسط آن ها قابل توجيه باشد؟
در اينكه مهابادی و درخشان به لحاظ آكادميك از دانش بالايی برخوردارند شايد شرط لازم باشد اما كافی نيست .
شرط لازم و كافی در «عملكرد» است. در مقبوليت است و در ارشديت و مرشديت كه صرف نظر از كارنامه سياهی كه درخشان در تيم ملي نوجوانان و جوانان داشت و فوتبال ما را در اين رده با محروميت رو به رو كرد (!) اين پرسش مطرح است كه درخشان و مهابادی كه تاكنون در بيش ازده تيم -و شايد بيشتر-در ليگ برتر و دسته اول سابقه مربگيری داشته اند، كدام قهرمانی در ليگ برتر و يا صعود از ليگ آزادگان به ليگ برتر را فراهم آوردند كه اکنون بايد سكاندار تيم ملی باشند؟
سوال در اين رابطه زياد است، اما آنچه مشخص است انتصاب آن ها، قبل از آنكه رويكرد فني و براساس شايسته محوری باشد، كاملا زمينه رفيق بازی دارد كه م يتوان ادعا كرد مقدمه ای است برای انجام مهندسي در انتخابات آتی فدراسيون فوتبال كه پايان آذرماه برگزار خواهد شد!
بوي تبانی كه از اسفندماه سال گذشته كه بحث كانديداتوری انتخاب رئيس فدراسيون فوتبال داغ بود، از منزل حاج مهدی محمدنبی به مشام رسيد!؟
به راستی با اينچنين نگرشي (!) چه آينده ای در انتظار فوتبال ما خواهد بود و پاسخگوی شكست های تيم ملي جوانان كه ايضا شكست های بلند مدت در تيم ملی اميد و سپس تيم ملی بزرگسالان را بدون پشتوانه سازی، متاثر خواهد كرد، كيست؟
چرا بايد به صرف مهندسی براي انتخابات و حضور كوتاه مدت در صندلي رياست يا دبيركلي با استفاده از شهرت فسيل شده ها (!) آينده فوتبال كشور را به گردباد سپرد؟
البته درباره مديرفني و واژه فراموشي نشدني «كشك» حرف های زيادی دارم كه خواهم گفت .
در انتها لازم است؛ آقاي محمدنبي كه تا قبل از اين با تلاش و سعه صدر آرامش خوبی را در فوتبال حكمفرما كرده بود بايد مسئوليت هرگونه تبعات ناشي از اين انتصاب غلط را كه مقدمه مهندسي در انتخابات فدراسيون فوتبال است شخصا پذيرا شود.
حالا متوجه شديد چرا فوتبال ما و اساسا كشورمان با اين همه منابع غني، پيشرفت نمی كند و همواره با واژه توسعه و دستيابی به موفقيت و ايجاد ارزش افزوده بيگانه است؟ تو خود حديث مفصل بخوان از اين مجمل...