به گزارش دیوان نیوز و به نقل از علی اکبرحیدری یار باوفای جهان پهلوان تختی ، دارنده نشان برنز المپیک ۱۹۶۴ توکیو:
اهالی محل و مردمی که گرفتاری داشتند همیشه نامه هایی را که برای آقا تختی می نوشتند را به صاحبان این تعمیرگاه می دادند تا به دست جهان پهلوان برسانند.
يک روز در اين تعمیرگاه نشسته بوديم که آقا تختی بدون ماشین آمد، وقتی پرسیديم پس ماشينت کو؟ آقا تختی گفت: ديشب ماشينم را دزديدند.
يک هفته بعد، در تعمیرگاه نادر نشسته بوديم که چند نامه به تختی دادند.
مرحوم تختی در حالی که یکی از نامه ها را ميخواند، يک دفعه خنده بلندی کرد و گفت: نامه آقا دزده است!
نوشته ماشينت مقابل شير پاستو ريزه پارک کردم و شرمنده ام که ندانسته ماشین شما را دزدیدم.
به همراه تختی به محلی که سارق گفته بود رفتيم. ماشین آقا تختی همانجایی بود که آقا دزده نوشته بود.
شادروان تختي دور ماشين چرخی زد و گفت: خیلی عجیبه لاستيکها، تودوزی، ضبط و همه چيز ماشین نو شده است !
سارق ماشین بعد از اینکه فهمیده بود ماشین جهان پهلوان تختی رو دزدیده از کارش نادم و پشیمان شده و برای عذرخواهی همه چیز ماشین رو نوکرده بود.
بعد که سوار ماشین شدیم، تختی گفت: عمو حيدر! بيا مبلغی که برای ماشين من خرج شده را به خيريه بدهيم.
دزدها هم دزدهای قدیم پهلوان ها هم پهلوان های قدیم