دیوان نیوز، مهدی تیموری (سردبیر «دنیای هوادار»)
آن تازه کاران ِبدون پشتوانه که هیچ؛ شخصا معتقدم هنوز خیلی از منتقدین جدی سینمای ایران هم به درستی نمی دانند که جایگاه یک منتقد و تاثیر و کارکردهای آن چیست. هنوز نمی دانند ماهیت وجودی و نیاز به حضور منتقد در سینما چیست. اینکه آیا باید سمتِ مخاطب باشد یا فیلمساز یا سویی مستقل را پیشه کند؟ هنوز جمع کثیری از منتقدین ایرانی نمی دانند که برای «چه چیزی» و برای «چه کسی» نقد می نویسند. وقتی هیچ فعل و انفعالی در مغز برخی از منتقدان ایرانی سینما رخ ندهد و به جای «دیالوگ» به «مونولوگ» بپردازند، این می شود که پدیده «نقد» جای خودش را به خودنمایی و ادعای «من می فهمم، شما نفهمین» می دهد و در نتیجه آن تالی فاسدی است که امروزه به طور گسترده ای در شبکه های مجازی شاهدش هستیم؛ خودمنتقد پندارهایی که با این تفکر که آثار مهم و مطرح سینمای ایران و جهان را بکوبند و با تک واژه هایی چون «آشغال»، «ضعیف»، «بی ارزش» و واژه های از این قبیل به آن ها حمله کنند تا شخص مهمی جلوه می کنند! به خوبی می دانیم که بخش بزرگی از این نوع نگاه به نقد فیلم از کجا نشات می گیرد و عمده آن هم بر گردن صدا و سیماست که کوچکترین حرکت مثبتی در راستای ترویج شیوه صحیح نقد فیلم در سالیان گذشته نداشته و اجازه داده شده تا به راحتی هر گونه لفاظی و فحاشی به سینماگران تحت عنوان «نقد» به خورد مخاطبان داده شود. به طبع از زیر این پرچم حمایتی، هرکسی نقد را کار راحتی می پندارد و اینگونه می شود که هر فیلمباز خُردی که تعداد فیلم های تماشا کرده اش از عدد صد تجاوز کرد، خودش را در قامت یک منتقد در حد «مسعود فراستی» تصور کند و با هر رسانه ای که در اختیار دارد، به فیلم ها حمله ور شود و آن ها را مورد تمسخر قرار دهد.
از این جنس رسانه های خُرد که غالبا نامی هنری هم برای خود برگزیده اند، در فضاهای تلگرامی و اینستاگرامی و... بسیار است. برخی از آن ها که بازدید کنندگانشان از پنج هزار نفر هم بیشتر بود، یکایک فیلم های جشنواره پارسال را نه به باد نقد بلکه به باد تمسخر گرفت. قطعا برخی فیلم ها در همین جشنواره سال گذشته آن قدری بد هستند که اصلا بد هم نیست به آن ها توهین شود (با استدلال و زبان سینما و نقد) اما مساله نگارنده سر متن ها و پیام های توهین آمیزی است که علیه برخی فیلم های قابل اتکای جشنواره منتشر شدند و به اسم «ریویو نویسی» گوش های ما را آزار دادند و حال این شیوه تا به امروز به صورت گسترده تر و جدی تر دنبال می شود و هرروز پیروان جدی تر را هم به عضویت خود در می آورد! وقتی قرار است درباره فرم یک اثر صحبت کنیم، عملا داریم مهم ترین بخش هنر را مورد بررسی قرار می دهیم؛ لذا اصلا ساده نیست. صحبت درباره فرم بدون تردید نیازمند سواد کافی در این حیطه است که شما بدانید چه چیزهایی فرم آن فیلم را ساخته و آیا دارای کارآمدی کافی است یا خیر. اما اتفاقی که توسط منتقدین پسافراستی سینمای ایران در حال وقوع است، تولد منتقدینی است که فرم را نمی شناسند اما به راحتی فرم فیلم ها را با کلماتی که سایز ِدهانشان هم نیست زیر سوال می برند. در هیچ بخشی از صحبت های این دوستان، شما نشانی از کارکرد عناصر در فیلم ها نمی شنوید و نمی بینید اما در هر یک از گزاره هایشان بارها و بارها از واژه «فرم» استفاده می کنند. به قول یکی از بزرگان، جا دارد که اینگونه افرد بگوییم:«بنشین سرجایت، گنده تر از دهانت هم حرف نزن!» اگر روزگاری این دوستان در حوزه نقد سینما رشد کنند که احتمالا به خاطر تسلط در استفاده از کلمات قلمبه سلمبه رشد هم خواهند کرد، بدانید که مقصر فقط و فقط خودمانیم که با دنبال کردن و گوش دادن به آن ها، این احساس را به آنان منتقل کردیم که چیزی در چنته دارند و سینما را بیشتر از ما می فهمند. یقینا انتخاب با «خودمان» است...