مهرداد تیموری/ به گزارش دیوان نیوز؛ مدیر مسئول نشریه دنیای هوادار در یادداشتی نوشت: ظاهراً نمایندگان محترم سبزوار، رالی نفسگیری را در اقدام به کردار و گفتار شرمآور با هم آغاز کردهاند و در این دوی امدادی به خوبی با هم تقسیم کار کردهاند. به این ترتیب که یک نماینده میخواباند زیرگوش مأمور قانون و آن دیگری وقتی این کار از سوی اصحاب قلم و ارباب جراید داخلی منعکس میشود و گریزی برای نماینده خطاکار از خطایش نمیگذارند، آنها را با القابی مینوازد که باید دید لایق چه کسانی است .
قصه ما از آنجا آغاز میشود که نمایندۀ دیگر سبزوار (به جز جناب عنابستانی اهل فن!) جناب بهروز محبی نجمآبادی، در دفاع از نمایندۀ همشهریاش جناب عنابستانی که با سیلی در گوش نمایندۀ قانون، برق از گوش یک ملت پراند- افاضه فضل کرده: عدهای در کشور هزینه درست کاری را بالا بردند و هرچه شفاف باشی علیه تو گارد میگیرند، فضای رسانهای تبدیل شده به عدهای شعبان بیمخ که از کاه کوه میسازند.
حالا که بحث شفافیت بحث داغی است درمجلس و ما هم خواهان شفافیت بیشتر امور ملک و ملت و ملکداران هستیم، بد ندیدیم در راستای شفافیت، به سخنان ایشان ورود کنیم و با مطرح کردن نکاتی، کلام ایشان را هرچه شفافتر در مقابل دیدگان عموم قرار داده و حلاجی کنیم و صد البته قضاوت را هم به مردم بسپاریم که هدف نهایی شفافسازی است .
اولاً: کدام قسمت خواباندن زیرگوش نماینده قانون وسط خیابان شامل تعریف «درست کاری» میشود که شما هزینه آن را بالا دانستهاید؟ در کجا و در کدام قاموس نام این رفتار درست کاری است؟ قطعاً نه در دنیا و نه در ایران و نه در سبزوار و نه در قاموس هیچ بنیبشری این رفتار را بر صراط درستکاری نمیدانند .
دوماً: در جای دیگری از این دُرافشانی در باب عمل قبیح جناب عنابستانی فرمودهاید: فضای رسانهای تبدیل شده به عدهای شعبان بیمخ که از کاه کوه میسازند!
ابتدا خدمتتان عارضم با نگاهی به تاریخ میبینیم که شعبان جعفری از آنجا به «بی مخ» معروف شد که اساساً بهجای حل مسائل با فکر و گفتمان در شأن مردم کوچه و بازار با زبان زور و کتک و به سبک اربابان و قلدرهای دیگر تاریخ با مردم سخن میگفت و دقیقاً به همین دلیل به عنوان یک الوات قلدر از سوی اصحاب ناسالم قدرتهای داخلی و خارجی در زمان پهلوی به کار گمارده شد تا در کنار دیگر عناصر ضدملی و در یک کودتای پلید، دولت ملی مرحوم مصدق را به زیر کشد .
حال پرسش اینجاست، این جناب عنابستانیاست که به سبک شعبان بیمخ با زبان زور و کتک، با یکی از شهروندان این مملکت که اتفاقاً در حال انجام وظیفهاش به عنوان مأمور پلیس راهور بوده صحبت! کرده و میبینیم اسباب ایجاد یک زخم عفونی در ذهن جامعه گشته که از ترشحات آن بیگانگان و عناصر ضدملی داخلی و خارجی در حال ارتزاق هستند یا اصحاب قلم که با بر آفتاب انداختن آن به مدنیترین شکل ممکن، سعی در استمدادخواهی از دستگاههای مسئول داخلی داشتهاند تا چنین رفتارهای لاتمنشانه و قلدرمابانهای دیگر تکرار نشود؟
و در ادامه، جناب محب نجمآبادی، کوبیدن زیرگوش جوانکی سرباز در حین انجام وظیفه و آن هم وقتی کارش را طبق «قانون» درست انجام داده در حد پر «کاه» در ذهن شماست؟ اگر نمیدانید بدانید ضرب و شتم مأمور «قانون» در حین انجام وظیفه از جمله جرائم بزرگ در «قانون» جزایی در کشور است که مجازاتهای سنگین در پی دارد. اگر شما چنین رفتار مجرمانهای از منظر «قانون» را «کاه» میپندارید آیا نباید در صلاحیت شما که امروز شأن «قانون»گذاری دارید شک کرد؟
سوماً: جناب محب نجمآبادی، این ملت 43سال پیش در چنین روزهایی برعلیه طاغوتها و فرعونها و مستکبرین و قلدرهای داخلی و خارجی به رهبری بتشکنی تاریخساز قیام کرد تا بساط این نوع رفتارهای قلدرمابانه و متکبرانه و ارباب مسلکانه زورمندان را نه فقط از ایران که از دنیا برکند حال شما از رفتار کریه و خلاف قانون جناب عنابستانی که یادآور رفتارهای مسئولین زمان رضا قلدر است، در میانه خیابانهای ام القرای انقلاب اسلامی عدالتطلب علوی، آن هم در حالی که خودتان را نماینده مجلسی انقلابی میدانید، دفاع میکنید؟
شرم نمیکنید که نعل وارونه میزنید و با تشبث به شعبان بیمخ نمایی از رسانههایی که این ظلم را بر آفتاب انداختند، اینگونه وقیحانه جای ظالم و مظلوم را عوض میکنید؟
خدا را شاکرم که در کشوری انقلابی و با قانونمندی زندگی میکنیم و یقین دارم دستگاه قضائی کشور که بر مسند امور آن سیدی مبرز و حقجو نشسته قطعاً با چنین ترهات و یاوهها، برخوردی درخور خواهد داشت و نخواهد گذاشت خاطره سیاه قلدرمابیها و زورمداریها و درشتگوییهای طاغوتهای از ایران راندهشده برای ملت ایران زنده شود.