به گزارش دیوان نیوز؛ محمدرضا ولیزاده، دبیر سرویس ورزشی روزنامه دنیای هوادار در یادداشتی نوشت: حضور چهار و اندی ساله مسعود سلطانیفر در وزارت ورزش و عملکرد بسیار ضعیف او در قبال فوتبال و شرایط اسفناک باشگاه استقلال، مهر تائیدی بر کارنامه سیاه سلطان مسعود در فوتبال ایران بود و فوتبالی که در کم ترین زمان ممکن و با بیشترین سرعت در سقوط آزاد مدیریتی قرار گرفت.
در وهله اول، تنها یک پرسش درخصوص شرایط کلی فوتبالمان مطرح میکنیم و در ادامه به همان مسئله باشگاه استقلال ورود خواهیم کرد:
داستان قرارداد پرابهام ویلموتس چه شد؟
این پرسش بدین معنا است که قراردادی ننگین و ترکمنچای مدیران، که درحال حاضر به شکل عجیبی در بایکوت خبری قرار گرفته و در شرایطی که به طور کامل مشخص شد، با نظر و دستور شخص وزیر ورزش پای ویلموتس گیت به فوتبال ایران باز شده بود، برخورد قانونی با خاطیان این فاجعه تاریخی و مسببان زیان به بیتالمال، در کدام مرحله قانونی قرار دارد؟
۲۳ مدیر با نظر مستقیم وزارت ورزش و جوانان در بیش از ۱۵۰۰ روز مدیریت مسعود سلطانی فر بر ورزش کشور، وارد باشگاه استقلال شده است، آن هم تنها برای کسب یک جام حذفی!
به عقیده نگارنده، همین یک پاراگراف میتواند به همان اندازه پرسشمان درخصوص پرونده مارک ویلموتس، عملکرد وزارت ورزش و جوانان را در قبال باشگاه استقلال مشخص کند.
حالا از این ۲۳ مدیر رنگارنگ منصوب وزارت ورزش، کدامیک عملکرد مطلوبی از خود به جای گذاشتند؟ جز تلانبار کردن بدهیها و پرونده روی پرونده گذاشتن در دادگاههای بینالمللی و عزل و نصبهای روی امتیاز و منفعت شخصی و فراری دادن ستارههای تیم و ازهم پاشیدن باشگاه، چه اقداماتی را برای بهبود شرایط باشگاه انجام دادند؟ جز پر کردن جیب مبارک و طی کردن ره صدساله در یک شب آن هم با بهرهگیری از نام استقلال، چه دستاوردی برای استقلال داشتند؟ استقلال با این حجم از درامدزایی و سرمایه، در تمام چهار سال و اندی سال در بحرانهای شدید اقتصادی قرار داشته است، بدون شک در این برهه چهار ساله تاریک ورزش ایران، یک جام حذفی را استقلالیها بدون مدیر هم بدست میآوردند و نیازی به زحمت دادن جناب سلطانیفر برای امضای احکام بیست و سه مدیر برای پستهای مدیریتی باشگاه استقلال هم نبود.
البته برای استقلالی که در این چهار سال فضاحت بار، از داشتن اولیهترین امکانات، از قبیل یک زمین تمرین ثابت با چمن طبیعی و البسه مناسب یا وعدههای غذایی مطلوب محروم بوده و در تبعیض محض قرار داشته است، کسب همان یک جام حذفی هم میتواند گوهری درخشان در کارنامه این وزارت ورزش باشد.
پر واضح است که استقلال از سومدیریت رنج میبرد و این جمله برای استقلالیها تکرار مکررات است، اما اینکه این مدیران ناکارآمد با چه شرایطی در باشگاهی در جایگاه استقلال پست گرفتهاند، یک موضوع است و مسئله مهمتر بررسی چگونگی انتصابات وزارت ورزش و جوانان و نوع ارتباط مدیران منصوب شده با وزارت ورزش، در باشگاه استقلال است، موضوعی که رسیدگی به آن میتواند پاسخ خوبی برای تمام ابهامات وزارت ورزش در باشگاه استقلال باشد، گرچه به بررسی چنین مسائلی حداقل تا چندین ماه اخیر و پایان کار وزارت ورزش و جوانان فعلی خوشبین نیستیم.
در شرایطی که شخص مسعود سلطانیفر با افتخار از عملکردش در وزارت ورزش صحبت میکند و کارکردش را بهترینِ چندین دهه اخیر ورزش ایران میداند، باید کمی بیشتر در برخی از مسائل تامل کند و بعدتر از افتخاراتش در قامت وزیر ورزش و جوانان سخن بگوید، همین رواج پدیده دلالیسم و باز شدن پای دلالان در فوتبال و چندین برابر شدن قراردادها در یک شب آن هم به لطف وضع قانون مضحک و خلقالساعه منع ورود خارجیها توسط وزارت ورزش و چپاول بیتالمال توسط همین دلالان ایجنت نما و این بحران که تا تیم جمع کردن توسط یک شخص و قصه ایجنت مشترک چندین بازیکن در سرخابیهای پایتخت رسیده است، همه و همه به نالایقی و بیکارگی مدیران منصوب وزارت ورزش و جوانان در مجموعه مدیریتی استقلال و پرسپولیس برمیگردد، این مسائل قطعا بهتر میتواند از دلایل آن افتخارآفرینیهای مذکور وزیر ورزش نیز باشد.
البته باوجود این حجم از معضلات موجود در وزارت ورزش و در شرایطی که هنوز بحثی درخصوص عملکرد این وزارتخانه در رشتههای جودو، وشو و یا شطرنج هم نداریم، بدون شک مصلحتِ پایان کار دولت دوازدهم، در اوج خوش اقبالی توانست راه نجات مسعود سلطانیفر در پست وزیر ورزش و جوانان از استیضاح و برکناریاش بابت عملکرد اسفناک او در رشته فوتبال شود، وگرنه با همین شرایط موجود، خیلی زودتراز این حرفها، حکم عزل وزیر ورزش و جوانان دولت دورازدهم در بهارستان امضا میشد.