مهرداد تیموری/ به گزارش دیوان نیوز؛ مدیرمسئول روزنامه دنیای هوادار در یادداشتی نوشت: پس از خروج آمریکا از برجام و البته سیاستهایغلطاقتصادیدولت در مهار نقدینگی، از ابتدای سال 97 در ایران یک نوع bullrun و رالیقیمتی در بسیاری از بخشهایاقتصادی راه افتاد که انفجار قیمتها در بازارهای مختلف اعم از مسکن، خودرو و بورس و حتی مواد غذایی را بههمراه داشت. اما حالا باتوجه بهتحولاتسیاسی در سیاستخارجی و چشمانداز پایان کرونا و از همه مهمتر وارد شدن بازارها به منطقه اشباع فروش، انتظارات تورمی در ایران درحال فروکش کردن است و بازارها میروند تا به ثبات و حتی اصلاح و شاید ریزشقیمتی برسند و هرنوع رشد قیمتی در این بازراها قطعا مقطعی خواهد بود و تغییری در روند نزولی این بازارها نخواهد داشت. اما این رویه در بازراهای جهانی و بهخصوص بازارهای غرب کاملا برعکس است. حجم وسیع پول چاپ شده در کشورهای غربی و بهخصوص آمریکا که بهگفته تمامی جرایداقتصادی معتبر، 25 تا 30 درصد تمام دلارهای تاریخش را فقط در 2020 چاپ کرده و حالا هم تصویب بستههایمحرکاقتصادی پیدرپی میلیارد دلاری از سوی حاکمیتش، میرود تا بازارهای جهانی را با یک شوک تورمی مواجه کند. اولین نشانههای آنرا هم میتوان در بالارفتن نرخ بازده اوراق قرضه در آمریکا دید که نوید شروع یک دوران بهشدت پرتورم و پرفرازونشیب اقتصادی را در اقتصاد غرب و بهتبع آن اقتصاد دنیا میدهد.
اتفاقی که میتواند برای ایران یک فرصت استثنایی باشد که نباید بهسادگی از آن گذشت؛ چرا که ایران کشوریست با زیرساختهای فراوان و دسترسی عالی به انرژی و ظرفیت بالای سرمایهگذاری که تقریبا تمامیکشورهایمنطقه از آن یا کاملا بیبهرهاند و یا بسار کمتر از ایران از آن برخوردارند. توجه داشته باشید که فرضا امارات، عمان و مابقی کشورهای حوزۀجنوبی «شاخاب پارس» یا بهمنطقه اشباع سرمایهگذاری رسیدهاند (مثل امارات) و یا اگر ظرفیتهایی در آنجا باشد زیرساختهای نرمافزاری و سختافزاری مانند ایران در آنجا مهیا نیست. فرضا عراق و افغانستان گرچه فرصتهای سرمایهگذاری بزرگی را دارند اما نبود امنیت و نبود زیرساختهای پذیرش سرمایهگذاری اعم از نیروی متخصص و یا کارگر ماهر و یا زیرساختهای قانونی و حتی جادهای و ساختمانی که در طول جنگهای منطقه آسیبهای جدی دیده، ابدا قدرت رقابت با فرصتهای سرمایهگذاری در ایران را ندارد که هم امنیت دارد و هم انبوهی راه و جاده و ساختمان برای پذیرش سریع سرمایه در آن وجود دارد. ایضا عربستان و ترکیه هم هرکدام با مشکلاتی از نوع دیگر دستبهگریبان هستند. ترکیه زیرساختهای جادهای قوی ندارد و دسترسی به انرژی هم ندارد و واحد پولش را هم با کسر 6 صفر بالا برده که قیمت تمامشده اجناس را هم بالا کشیده است و یا عربستان که ابدا زیرساخت داشتن نیرویکار ماهر برای پذیرش سرمایهگذاری در بخشهایمختلف را ندارد و البته مسائلاجتماعی و امنیتیای که وهابیت آنجا ایجاد کرده و از همه اینها مهمتر تنش با ایران را دارد که هر اندازه برای ایران ناامنی ایجاد کرده برای عربستان دوبرابرش را بهخصوص در بخش انرژی بهوجود آورده است.
به این اضافه کنید «قیمتبالایدلار در ایران» و نتیجتا دستمزد پایین نیرویکار به نسبت دلار که یک مزیتتمامعیار برای تولید در ایران ایجاد کرده است و هیچکدام از کشورهای همسایه حتی نزدیک آن هم نیستند. همۀ اینها و بیش از اینها که جای بحث بسیار میطلبد اثبات همان حرف ابتدای این گفتار است که ما در مقابل یک فرصتاستثنایی قرار گرفتهایم که اگر بتوانیم با تصمیمسازیهایسیاسیواقتصادی درست آنرا بهدست آوریم شاید بتوان ایران را در آستانۀ یک جهش تاریخی دانست؛ آن هم در زمانی که بزرگان اقتصادی دنیا متفقالقول معتقدند انتقالقدرت و سرمایهبزرگی در دنیا درحالوقوع است و شاید بعد از این اتفاق، دیگر غرب مرکز قدرت و سرمایه در دنیا نماند...