به گزارش دیوان نیوز؛ محمدرضا ولیزاده دبیر سرویس ورزشی روزنامه دنیای هوادار در یادداشتی نوشت: مدیریت ورزشی در تعریف، به سازماندهي، برنامه ريزي، هدايت و كنترل فعاليتهاي ورزشي شناخته میشود، اما در شرایطی که با مروری بر احوالات این مقوله مهم در پیکر ورزش کشور، درمییابیم که معضل اول و اصلی حال و حاضر ورزشِ ما، عللخصوص در رشته فوتبال، به طور کلی در «ضعف مدیریت» خلاصه میشود.
فوتبال ایران در معرفی مدیر، ید طولایی دارد، اما از طرفی به شکل قابل ملاحظهای در داشتن مدیرانی از جنسِ ورزش و فوتبال، هیچ زمانی حرفی گفتن نداشته و ندارد، این موضوع به حدی در فوتبالِ ما نهادینه شده است که گویا طبق معمول، در این موضوع به خصوص هم، کمیت را فدای کیفیت کردهایم.
فقدان «مدیر فوتبالی» تبدیل به یک نقطه ضعف بزرگ برای جامعه فوتبالِ ما است و رخدادهای انتخابات اخیر فدراسیون فوتبال، مهر تائیدی بر این حقیقت تلخ بود.
جایی که با تغییرات گسترده اساسنامه، فرصت معقولی برای حضور فوتبالیها در کارزار انتخاباتی فدراسیون فوتبال ایران پیش آمده بود، اما نتیجه انتخابات بازهم امیدِ فوتبالیها را برای سپردن فوتبال به یک فرد از خانواده فوتبال، نقشِ برآب کرد.
اما علل اصلی نداشتن مدیرِ فوتبالی میتواند متفاوت باشد، اما اولین و مهمترین اصل، به ضعف خودِ جامعه فوتبال بازمیگردد، جایی که فوتبالیها عزمی برای فراگیری علم مدیریت و ورود به عرصه ندارند و بازیکنانِ فوتبال ما، آنقدر که پس از آویختن کفشها و پایان دوران حرفهای بازی، به فکر مربی شدن و تعجیل در امر نشستن روی نیمکت هستند، شوقی برای ورود به عرصه مدیریت ندارند.
باوجود اینکه با این نوع از نظام باشگاهداری حاکم بر فوتبال ایران، فوتبال در کشور ما در اصل یک «ورزش صنعتیِ دولتی» است، همچنین همین ضعف مدیریت مذکور در جامعه فوتبال، توام با این نظام باشگاهداری و مدیریتِ ناتوان وزارت ورزش و جوانان در فوتبال، اغلب مدیران فوتبالِ ایران را غیرفوتبالی کرده است، حالا این اشخاص میتوانند از چهرههای سیاسی باشند یا از مدیران صنایع یا سازمانهای خاصی، به هر شکل پای فوتبالیها از مدیریت در سطح کلان در کشور کاملا کوتاه شده است.
بدون شک، شرط اصلی موفقیت فوتبالِ ایران در بخش ملی و باشگاهی، یک تحول اساسی در عرصه مدیریت فوتبال است، جایی که فردی میخواهد به سطحی چون مدیریت فدراسیون فوتبال یا سرخابیهای پایتخت ورود کند، باید در وهله اول از علم مدیریت در بالاترین سطوح بهرهمند و در وهلهی دوم از جنسِ فوتبال باشد تا بتواند اعتماد خانواده فوتبال را جلب کند، جایی که درحال حاضر تعداد چنین مدیرانی در فوتبال ایران به تعداد انگشتان دست هم نمیرسد، در همین انتخابات فدراسیون فوتبال، از بین چهار نامزد نهایی این کارزار، هیچکدام واجد هر دو مشخصه، یعنی علم مدیریت و فوتبالی بودن، نبودند و نتیجه آن انتخابات، بازهم مدیریت فوتبال ایران به چهرهای غیرفوتبالی واگذار کرد.
در شرایطی که علی کریمی هم به عنوان تنها چهره فوتبالی، نه علم و در عمل سبقهای از مدیریت نداشت.
اما حالا اینکه در انتخابات فدراسیون فوتبال، لابیگری و ائتلاف، پیروز میدان شد و مسائل پشت پرده غالبا در انتصاب و انتخاب یک مدیر در فوتبال دخیل است هم موضوعی غیرقابل انکار است، اما تاثیری در فقدان مدیر فوتبالی در کشور ما ندارد.
با این اوصاف، مدیران ارشد فوتبالِ ما، طبق همان تعریف اولیه مدیریت ورزشی، به دلایل ضعف در مدیریت و عدم شناخت از فوتبال در سازماندهي، برنامه ريزي، هدايت و كنترل ناکارآمد هستند و فوتبال ایران در سطوح بینالملی و ملی را به سمت بیکارگی رساندهاند.
نویسنده: محمدرضا ولی زاده