به گزارش دیوان نیوز؛ محمدرضا ولی زاده دبیر سرویس ورزشی روزنامه دنیای هوادار در یادداشتی نوشت: پس از حضور وزیر ورزش و جوانان در کمیسیون اصل ۹۰ مجلس شورای اسلامی، بازهم موضوع خصوصیسازی استقلال و پرسپولیس مطرح شد و طبق ادعای وزارت ورزش، تمامی مراحل این پروژه در وزارتِ مذکور نهایی شده و اسناد مربوط به آن هم در اختیار سازمان خصوصیسازی قرار گرفته و زمان زیادی تا عرضه سهام سرخابیهای پایتخت در فرابورس باقی نمانده است.
اینکه خصوصیسازی سرخابیها تا این مدت یک پروژه تبلیغاتی بوده است به کنار، اما طبق شواهد موجود، اینبار وزارت ورزش و جوانان، اصرارِ عجیبی به نهایی شدن این موضوع دارد و گویا عزم آنها برای «نابودی» استقلال و پرسپولیس جدی است، اما به علت اینکه این پروژه یک اقدام غیرشفاف و غیرعلمی بوده است، نگرانیهای زیادی را برای حامیان این دو باشگاه بوجود آورده است و این اقدام وزارت ورزش را با موجی از انتقادات گستردهای روبهرو کرده است.
عملکرد وزارت ورزش و جوانان در دولت دوازدهم که مشخص است، این کارنامه به حدی تاریک است که دیگر حوصلهای برای بحث در این مورد وجود ندارد و به اندازه کافی درخصوص صدارت پنج ساله جنابشان در وزارت ورزش و جوانان نوشتیم، از طرفی نوع رویکرد دولت دوازدهم هم در مقوله خصوصیسازی عیان است، نتایج چندین صنعتِ سرپا و فعالی که به لطف خصوصی شدنِ غیراصولی در دولت دوازدهم به نابودی کشیده شدند، هم کاملا بیانگر عملکرد اسفناک دولت تدبیر و امید در این مقوله است، اما حالا با این سبقه ناامیدکننده، با چه معیار و مشخصهای اصرار به خصوصیسازی استقلال و پرسپولیس در پایانِ دولت دوازدهم وجود دارد؟ آن هم در وزارت ورزشی که بارها با تصمیمات خلقالساعهاش در ورزش کشور، منفعل بودنش را برای همگان به مرحله اثبات رسانده است، وزارت ورزش چوبِ حراج به استقلال و پرسپولیسی زده است که سالیان مدیدی است در کنارشان درآمدزایی می کند.
اما موانع و مشکلات این واگذاری چیست؟ آیا این دو باشگاه اساساً واجد شرایط ورود به فرابورس و بورس هستند ؟ آیا ساختارهای لازم در این خصوص وجود دارد؟ سرنوشت این دو باشگاه پس از واگذاری چه خواهد بود؟
آن هم در شرایطی که این دو باشگاه، دیگر نه بنگاه اقتصادی سودده هستند و نه درآمد جاری دارند و اصلی ترین مشکل استقلال و پرسپولیس، برای ورود به بورس، همین نداشتن ساختار اقتصادی و حتی ورزشی مناسب است که به لطف وزارت ورزش، استقلال و پرسپولیس دیگر حتی توانایی تامین هزینههای جاری خود را هم ندارند و دست به دامانِ جیبِ هوادارانشان شده اند.
اما از طرف دیگر، تکلیف بدهیهای چند صد میلیاردی سرخابیها است که میزان آن به حدی زیاد است که مشخص نیست، حالا وزارت ورزش یک شرکت ابربدهکار ورشکسته را با چه متر و معیاری، می خواهد چندین درصد از سهامش در بازار دوم بورس قیمتگذاری و عرضه کند؟ باشگاههایی که تنها بدهیهای مالیاتیشان به اندازه بودجه چند فصلشان است، با چه شرایطی خصوصیسازی میشوند؟ اصلا کدام سهامداری حاضر است، سهام چنین شرکت های زیان ده را خریداری نماید؟
یکی از مهم ترین مسائل در مقوله خصوصیسازی این است که شرکت دولتی، تمام گزارش های مالی به صورت شفاف عرضه کند و تمام بدهی و درآمدهای آن شرکت مشخص باشد و هیچ ابهامی در حسابرسی های انجام شده وجود نداشته باشد و اساساً یکی از مهمترین عوامل در این زمینه، دارا بودن ساختار مالی قوی و مناسب است یعنی باید همه چیز شفاف و قابل بررسی باشد و هیچ نقطه تاریکی خصوصا در قراردادهای بازیکنان و قراردادهای حامیان مالی وجود نداشته باشد، حالا طبق این تعریف، استقلال و پرسپولیس توانایی خصوصی شدن را دارند؟
مسئله بعدی این است که اموال این باشگاهها با چه ترازی قیمتگذاری شده است، اصلا نظارتی روی این کار وجود داشته است؟ این ارزشگذاری ها بخصوص در باشگاه استقلال به حدی پایین است که گویا عرضه آن چند درصد سهام مذکور، قرار است به افرادی تعلق پیدا کند که خودِ دولت میخواهد و به نوعی گویا یک بازی از پیش تعیین شده است و اصلا استقلال را وزارت ورزش به حراج گذاشته است.
انتظار بر این است که سازمان خصوصیسازی در برابر اسناد ارائه شده از سوی وزارت ورزش با جدیت بیشتری تحقیق کند، زیرا با شرایط موجود، احتمال «سند سازی» و «فاکتورسازی» در این دو باشگاهها بیش از قبل شده است.
حالا اصلا وزارت ورزش به هدف خود رسید و این ۱۰ تا ۱۵ درصد از سهام استقلال و پرسپولیس هم خصوصیسازی کرد، تکلیف مابقی سهام این دو باشگاه چه میشود؟ آن وقت است که بازهم آنها دولتی محسوب میشوند وزارت ورزش یا همان دولت میخواهد برای آنها تصمیمگیری کند و این موضوع دیگر خصوصیسازی محسوب نمیشود، پس عملاً این اقدام چیزی جز عوام فریبی نیست، گویا خصوصی سازی سرخابی ها بیشتر وجه صوری داشته و در عمل کماکان سایه ی دولت، به صورت مستقیم و غیر مستقیم بر سر آن ها استمرار خواهد داشت و عملاً استقلال و پرسپولیس را فقط به ورطه نابودی می کشد.
اما مهمترین نکته، نقش «مجلس شورای اسلامی» است، مجلس به عنوان یکی از اصلی ترین نهادهای نظارتی کشور، باید به مقوله خصوصیسازی سرخابیها ورود کند، تکلیفِ وزارت ورزش و جوانان که مشخص است، اما مجلس شورای اسلامی نباید اجازه اجرایی شدن این طرح غیرشفاف و پرابهام را بدهد، درخصوص این پنج سالِ شوم وزارت ورزش و جوانان که اتفاق خاصی رخ نداد و احدی در وزارت ورزش پاسخگوی عملکردِ اسفناکش نبود، امیدواریم این بار نهادهای نظارتی به موضوع خصوصیسازی استقلال و پرسپولیس ورود کند و مانع از غارت این دو سرمایه مردمی کشور شوند.
نویسنده: محمدرضا ولی زاده