عبدالله دارابی/ به گزارش دیوان نیوز؛ و اما بعد؛ «مصطفی آجورلو» به ناگهان از مدیریت استقلال برکنار میشود و یکی، شاید هم مهمترین، دلیل آن ابهامات مالی عنوان میگردد؛ مخارج سنگین برای باشگاه، ولخرجیها و بهتر بگوییم بریز و بپاش ها و پولهایی با سرنوشت نامعلوم که این شعر را تداعی میکند:
خرج که از کیسه مهمان بود
حاتم طایی شدن آسان بود
عجیب این که در صورت مخارج آجورلو، پول حاصل از سهام یا سرمایه هواداران در بورس نیز بوده است که هنوز به وضوح معلوم نیست همه یا بخشی از آن خرج شده است؟ پولی که قرار بود فقط صرف سرمایهگذاری اقتصادی برای استقلال شود! اما گفتن از وظیفه دولت و نهادهای نظارتی دراین مقوله، تکرار مکرارات است که گویا نتیجهای هم درپی ندارد جز افزایش حس بیاعتمادی و نارضایتی عمومی جامعه ناشی از اینگونه اغماضها و مماشاتها!
قریب ۲ ماه است «علی فتحاللهزاده» جایگزین آجورلو در مسند مدیریت شده است. کسی که بیش از هر مدیر دیگری سابقه بازگشت به کرسی مدیریت استقلال را داشته؛ پس لاجرم باید بیش از دیگران به چم و خم کار و مشکلات باشگاه واقف باشد. فردی که هرگاه بیرون از گود است با شعارهای پوپولیستی و تکیه بر گذشته مدیریتیاش در استقلال و دکترای اقتصادی -که از آن بسیار گفته است- تلویحاً ولی جدی خود را ناجی و لایق مدیریت استقلال معرفی مینماید اما وقتی وارد گود میشود با نادیدهانگاری ادعاهای مذکور یا مانند سال ۹۸ با تمسک به بیماری(مستمسک جدید مدیران فوتبال ما) فرار را بر قرار ترجیح میدهد یا چون الان با مصاحبههای متعدد از نداری و خزانه خالی باشگاه شِکوه میکند!
پیرامون مورد اول(مدیریت سابق) که لزوم رسیدگی سریع، دقیق، برخورد و احقاق حق باشگاه -که هزینهاش از بیتالمال است- اظهر من الشمس است و جای هیچ تبصره و مادهای باقی نمیگذارد؛ مضاف بر اینکه بخشی از پول مردم بهعنوان سرمایه آنها نزد باشگاه در موارد مغایر با آن هزینه شده است و لزوم رسیدگی به آن را بسیار مهمتر میسازد؛ البته به شرط وجود عزمی جدی در مسئولان که غریب به نظر میآید!
در مورد دوم(مدیریت کنونی) عطف به توضیحاتی که داده شد فتحاللهزاده با توجه به اشرافی که به مشکلات باشگاه بهدلیل سالها مدیریت در استقلال دارد و با عنایت به دکترای اقتصادش که همواره آن را یکی از دلایل لایق بودنش برشمرده است و اصراری که بر معرفی یا تحمیل خود به عنوان کارآمدترین و منجی ترین فرد برای مدیریت استقلال دارد؛ باید گفت: «بسم الله جناب دکتر! این گوی و این میدان! با تکیه بر تجارب، کاردانی و علمی که همواره از خود ارائه میدهید به جای گله و شکایت، بازکنید این گرههای اقتصادی باشگاه و استقلال را از فضائل و تواناییهای منقول خود بهرهمند کنید!»
آقای فتحاللهزاده! شما که از خزانه با یک ریال موجودی دم میزنید چگونه به بازیکنان پس از فتح سوپرجام وعده پاداش سه برابری دادید؟ شما که چندسال قبل در تلویزیون مدعی شدید که: «استقلال را به من بدهند با توجه به دکترای اقتصادیام، آن را از وابستگی به کمک دولت خودکفا میکنم.» چرا الان که خواستهتان اجابت شده، وعدهتان فراموش خاطر مبارکتان شده است و همچنان چشمانتظار مساعدت مالی دولتید؟ البته فراموش نکنید که «حجت کریمی»- عضو هیات مدیره- در رد ادعای جنابتان میگوید: «روز اول به فتح الله زاده گفتیم که پولی در بساط نداریم و ایشان با علم به آن، قبول مسئولیت کردند!» پس اگر جز نالیدن هنری در چنته ندارید راه استعفا مسدود نیست، شاید مدیر بعدی تواناییهایی فراتر از نالیدن داشته باشد!
در این میان تقصیر مسئولانی که این مدیران و عوارض مدیریتی آنها ثمره انتخاب ایشان است، نباید نادیده گرفته شود؛ هرچند در قبال آن پاسخگو نیستند و کسی هم یقه آنها را بهعنوان مسبب یا یکی از مسببین وضع موجود نمیگیرد! تا کی باید مدیران در باشگاهی چون استقلال با فراغ بال از بیتالمال و پول مردم هزینه و ارتزاق کنند؛ بدون نگرانی از جوابگویی در محکمهای؟! تا کی باید هر مدیری انباشتی از بدهی برای مدیر بعدی به ارث بگذارد؟ تا کی باید در انتخاب مدیران چنین باشگاه باقدمت و پر هواداری، صلاحیت آخرین فاکتور باشد؟ تاکی باید مدیران امتحان پس داده را بر توانمندی و ایدههای نو و کارساز ارجح بدانیم؟ و تاکی باید به سرمان بیاید و درس نگیریم؟! «الله اعلم!»