مجيد سعيدي/ به گزارش دیوان نیوز؛ دهه ٧٠ بود، اصغر حاجيلو بعد از آنكه با اولين كاروان اعزامي در دوره صدام به عتبات عاليات به تهران برگشت بهعنوان دستيار و يار و غار ناصر حجازي سكاندار تيم استقلال شد تا به تنهايي هدايت تيم حمل و نقل را بر عهده بگيرم. هرچند بيشتر راه قهرماني را طي كرده بوديم اما بازیهای باقیمانده میتوانست مانع از حضور در ليگ شود، اين درحالي بود كه بزرگان و با تجربههای تيم نظير جلال بيات، مصطفی عمادی، عبدالوهاب شيخالسلام، مجيد غلامی، حميد اطلاعتی و ايوب سليمی مقدم از انگيزه لازم مثل اوايل فصل برخوردار نبودند (كه امري طبيعي بود) اين كارم را سخت كرده بود(!) تا اينكه با اردشير خان لارودي(بزرگ مطبوعات و مربي سازنده وقت راهآهن كه بازيكنان بزرگي را به فوتبال كشور معرفي كرده بود) تماس گرفتم و راهنمايي خواستم. استاد! يك حرف تاريخی و راهكاری ارائه داد كه بعد از سه دهه در بازي پرسپوليس و پيكان شاهدش بودم. اردشيرخان گفت؛ «به بازيكنان ذخيرهات كه كمتر بازي كردهاند و يا اصلا بازي ندادی ميدان بده.» حرف اردشيرخان را انجام دادم و در ٥ بازي باقیمانده ١٦ گل زديم و قهرمان بلامنازع شديم. پرسپوليس در بازي مقابل پيكان بخاطر مصدوميت بيشتر بازيكنانش به بازيكنان ذخيرهاش ميدان داد كه ديديم شاهكار كردند. سه گل زدند و به اندازه انگشتان يكدست هم فرصت از دست دادند كه اگر به گُل مینشست پرسپوليس با نفرات ذخيرهاش قادر بود جشنواره گل بهپا كُند. اينكه تصور شود پيكان تيم ضعيفي بود يك اشتباه بزرگ و نابخشودني است. پيكان تيم خوب و جوان و دونده و البته فوتبال بلدبود كه در نيمه اول قادر بود پرسپوليس را با شكست بدرقه كند. اگر به اين مهم نائل نشد علت آن را بايد در عدمخودباوري مهاجمين و تمامكنندههاي تيم خطيبي نسبت داد. والا! پيكان نه بسته بازي كرد و نه ضد فوتبال. پابهپای پرسپوليس و در دقايقی در نيمه اول و گاهی اوقات در نيمه دوم حتي سرتر از سرخپوشان پايتخت بود. اما اگر باخت علت آن را فقط بايد در توصيههاي ٣٠ سال پيش استاد لارودی جستجو كرد؛ ذخيرهها معدن انگيزهاند، براي اثبات خود سر جلوي توپ میگذارند و تا سرحد جان میدوند و تلاش میكنند. بايد به آنها اعتماد كرد.