حسن صانعی پور/ به گزارش دیوان نیوز؛ با این مقدمه مسایل مبتلا به این دو باشگاه را مورد بررسی قرار خواهیم داد:
رمزگشایی از بیانیهها
در حالی که کشوری چون ژاپن سعی دارد با بررسی دقیق موضوعات مربوط به فوتبال، برنامه کاربردی دقیقی در خصوص پیشبرد اهداف خود تدوین و اجرا نماید، دو باشگاه بزرگ ایران و به تبع آن دیگر باشگاهها بعد از هر جریان بزرگ و کوچکی با صدور بیانیه به جان هم افتاده و با شتاب فراوانی یکدیگر را تخریب میکنند. جریانی که علاوه بر تبعات داخلی، به تضعیف مواضع فوتبال ایران در جوامع بین المللی نیز منجر شده و کار بجایی میرسد که ای اف سی به دلایل کاملا واهی و نادرست و سیاست معابانه، سپاهان ایران را جریمه کرده و نتیجه دیدار این تیم مقابل الاتحاد را به نفع نماینده عربستان اعلام میکند. اگر بخواهیم رمزگشایی دقیقی از بیانیهها رنگارنگ دو باشگاه استقلال و پرسپولیس ارایه بدهیم، باید بگوییم: ضعفهای فراوان و جریان نادرست اداره این دوباشگاه به مرحلهای رسیده است که اولین و آخرین راهکار متولیان سرخابی، تخریب، تهدید، تفرقه و تحریک هواداران به وسیله انتشار بیانیههایی میباشد که اغلب نادرست، احساسی و غیرحرفهای است.
تخریب افتخارات یکدیگر
چرا در سالهای اخیر سران دو باشگاه، مربیان و سرپرستان آنان و در نهایت بازیکنان و هواداران سرخابی، اقدام به تخریبهای خارج از اخلاق زده و الفاظی را به یکدیگر نسبت میدهند که آن را باید ادبیات کوچه و بازاری بنامیم؟! در همین دو مسابقه اخیر این دو باشگاه، مصاحبه قبل و بعد از بازیِ مربیان و اظهار نظر بازیکنان در میکسدزون ورزشگاهها، پاسخهای به اصطلاح دندانشکنی بوده است که از تریبون ملی و یا خبرگزاریهای گوناگون به یکدیگر نسبت داده شده ودر نهایت خط نشانهای رنگارنگی برای یکدیگر کشیدهاند. آیا حاصل این تخریب به جزء ورود آنان به حاشیه است؟ حاشیههای رنگارنگی که تمرکز آنان را از پرداختن به متن فوتبال متوجه مسایلی میکند که صرفا اوضاع و احوال و شرایط آنان را در رویدادهای قارهای به نفع حریفان تغییر داده است. اینکه همواره در اردوگاه قرمزهای ایران عکسالعملهای تندی نسبت به افتخارات استقلال اتفاق افتاده و اینکه استقلالیها موفقیتهای فصول اخیر پرسپولیس را مورد سوال قرار دادهاند، نشان از درک نادرست فلسفه فوتبال در جامعه ایران به خصوص سرخابیهاست.
مناسبات غلط باشگاهداری
اگر گفته شده است در فوتبال ایران باشگاهی با حداقلهای موجود و نزدیک به استاندارد آسیایی وجود ندارد را باید در سیستم اداره دو باشگاه استقلال و پرسپولیس تعبیر کرد. این دو باشگاه در مثلث دولت، سازمان خصوصی سازی و مدیرانی که اختیار چندانی از خود ندارد در حال تجزیه شدن هستند. مناسبات نادرستی که اجازه خلاقیت و برنامهریزی درست را از آنان گرفته و هیچ تضمینی نسبی نیز برای آینده وجود ندارد. به عنوان مثال باید به همین سقف کذایی بودجه اشاره کرد که به طور اساسی و معناداری مدیران دو باشگاه را از گردونه مدیریت خارج کرده و بخش اعظم وظایف آنان را متوجه کنترل بودجه کرده است. مضحک و خندهدار است که استقلالیها برای ثبت قرارداد بازیکنان جدید در دو یا سه مرحله مجبور به کاهش قرارداد بازیکنان و مربیان خود شدهاند و آن طرف علیرضا بیرانوند مدعی است که هوادار متمول به بعضی از بازیکنان کمک مالی کرده است. این یعنی پیچاندن قانون، دورزدن دستورالعمل بودجه و در نهایت انباشته شدن بدهیهای پنهانی که بزودی همچون دُملی چرکین از بدنه باشگاه سردرخواهد آورد.
موضع نادرست پیشکسوتان
جای تاسف است که دامنه کریهای هواداری که در سالهای قبل منحصر به نشان دادن عدد شش و چهار بود، با حجمه فراوان و ادبیات بدخیمی به بعضی از پیشکسوتان دو باشگاه بزرگ استقلال و پرسپولیس کشانده شده است. گاهی جواب ندادن بهتر از جواب دادن است جالب است گاهی هم که جلسهای مشترک برگزار میگردد، در لابلای تعارفات ظاهری، آتش زیر خاکستری در حال شعله ور شدن است که بعد از جلسه با اشارات و کنایههای ریز و درشت نثار یکدیگر میشود. گاهی موضعهای نادرست پیشکسوتان در برابر باشگاه حریف به مربیان و بازیکنان باشگاه خودی نیز منتقل گردیده و به تهمتها و تهدیدهای ویران کننده منجر شده است. کافی است یک ساعت فضای مجازی و صفحات پربیننده و کم ببننده و حتی پیسکسوتان و یا منتسب به پیشکسوتان را رصد کنید تا به عمق فاجعه پی ببرید.
نگاهی به شرایط گلمحمدی
بیگمان یحیی گلمحدی اگر بهترین مربی حال حاضر فوتبال ایران نباشد، بی تردید در جمع سه مربی برتر ایران قرار دارد. سرمربی پرسپولیس بعد از آنکه فصل کاملا ناموفقی را در پرسپولیس گذراند، با انتخاب مسیر درست تبدیل به مربی تاثیرگذار با فلسفه منحصر به فرد شد. موفقیتهای اخیر او در پرسپولیس دلیل این مدعاست. اما آنچه باعث شده است مربی بزرگ ایران دچار حواشی شود و همین موضوع به او در مسابقات آسیایی ضربه زده است، حساسیتها و روحیه شکننده یحیی گلمحمدی است که در تقابل با مشکلات، تاب و توان یک مربی بزرگ را از او گرفته است. جمله معروف حمید مطهری که گفته است: بزرگتر از بهانههای خود باشید، مصداق بارز رفتار چند وقت اخیر یحیی گلمحمدی است. بیگمان پرسپولیس به لحاظ داشتن بازیکنان بزرگ از جمله مهدی ترابی، علیرضا بیرانوند، وحید امیری، دانیال اسماعیلی و سروش رفیعی، تیمی کامل و یکدست بوده و از هارمونی بالایی برخودار است و به لحاظ فنی تیمی دونده، باهوش و تاکتیکپذیر است. اما آنچه به این تیم بیشتر از هر چیزی ضربه زده و حتی از دلایل مهم عدم قهرمانی در لیگ بیست ودوم میباشد، موضعهای تندی است که از طرف کادر فنی انجام گردیده و در نهایت پرسپولیس را وارد حاشیه کرده و از طرف دیگر همین رفتار به شایعههای بی دلیل درمورد آنان منجر شده است.
جواد نکونام و آینده روشن
بدون تردید جواد نکونام آینده مربیگری ایران است. نکونام نیز مسیر درست را برای حرفه خطیر مربیگری انتخاب کرد و در فصل جاری علیرغم مشکلات موجود تیمش را به صدر جدول رسانده است. اما نکونام جوان و در ابتدای راه است. مربیان جوان غالبا جسور و بیپروا هستند و اگر توسط باشگاه و بزرگان فوتبال ایران صیانت نشوند، از مسیر درست منحرف خواهند شد. در گذشته تعداد زیادی از مربیان جوان به این معضل دچار شده و از گردونه خارج شدهاند. چرا نکونام باید درگیر مسایل مدیریتی شود؟ چرا باید اوضاع به مرحلهای برسد که در کنفرانس خبری که هیجان بازی همچنان در او وجود دارد، در مورد سرمربی باشگاه رقیب اظهار نظر کند؟ جالب اینکه در همان شرایط از طرف رقیب پاسخ بشوند. فوتبال ایران باید به این درک متقابل برسد که سرمایههای بزرگ خود چون جواد نکونام را حفظ کرده و با کاستن از حساسیتهای موجود راه را برای رسیدن آنان به موفقیت پایدار، هموار کند. مسلما قهرمانی و موفقیت آنگاه دلپذیر و مورد قبول است که در شرایط حرفهای و برابر بدست بیاید و این موضوع که مربیان ما سعی دارند با مصاحبه و دامن زدن به جنجالهای مخرب به مقصود برسند، مطلوب و البته پایدار نیست.
بازیکنان و عدم تمرکز
تساوی استقلال و پرسپولیس مقابل حریفان خود در دیدارهای هفته نهم پر از نکات فنی بود. چرا پرسپولیس با وجود حملات فراوان در امر گلزنی ناموفق است؟ چرا استقلال در سازمان دفاعی اشکالات تاثیرگذار و بزرگی دارد؟ و دهها سوال دیگر. اما هیچ بازیکنی بعد از این بازیها در این خصوص اظهار نظر درستی نکرد. معمولا یا داور و یا بدشانسی و یا بازی بسته و یا ضد فوتبال حریف، علت اصلی ناکامی از طرف بازیکنان مطرح شده و معمولا با جمله معترضهای، آتش بیار معرکههای بعدی میشوند. این بدان معنا است که بازیکنان ما به هیچ عنوان تمرکز کافی را برای بازی ندارند. با هر سوت داور اعتراض کرده و با هر حرف بازیکن حریف، عکسالعمل نامناسب نشان میدهند. قدر مسلم اینکه بازیکن باید وارد مستطیل سبز شود و با تمام وجود بازی کند و فارغ از هر نتیجهای به رختکن رفته و ریکاوری ذهنی نماید و به تمرین بعدی و بازی بعدی بیاندیشد. در غیر این صورت در طول هفته دچار افکار مخربی خواهد شد که احتمالا با چند مصاحبه و اظهار نظر، او را با بدترین وجه ممکن به مسابقه بعدی خواهد رساند.
فضای مجازی
فضای مجازی نه کنترل دارد و نه اخلاق را رعایت میکند. اکثر قریب به اتفاق صفحات مجازی در همه اپلیکیشینها، حاوی نکات غیراخلاقی و فحاشی به بازیکنان و مربیان است. موضوع نگران کنندهای که در بعضی مواقع توسط بازیکنان و مربیان و پیشکسوتان نیز بدان بال و پر داده شده است. البته بعضی صفحات هم وجود دارند که با تحلیل و بررسی درست، به اتفاقات فنی بازی پرداخته که تعدادی آنان بسیار اندک است. این موضوع ریشه در دو معضل بزرگ دارد: ابتدا اینکه هیچ عکسالعملی از طرف بازیکنان درخصوص توهین هواداران به حریف نبوده است و گاهی شنیده شده بعضی از صفحات با تایید و سفارش، دست به این اقدام زدهاند. دومین موضوع به شرایط ناپایدار فوتبال ایران بازگشته که قادر نیست اوضاع فوتبال ایران را در کنترل قرار داده و برنامهای جامع و کامل برای آن تدوین نماید. اینکه فصل به فصل شاهد دستورالعملهایی هستیم که غالبا ناقص است، گویای همین موضوع است.
نقش بزرگ متولیان
این میگوییم متولی، صرفا به متولیان کنونی فوتبال ایران بازنمیگردد. مدیریت فوتبال در تمام دوران به دو دلیل عمده ناتوان و کم تاثیر بوده است؛ ابتدا اینکه مجال کافی برای اجرای تفکرات خود را نداشته است. به عنوان مثال نه فدراسیون محمد دادکان که اصول گرا بود مورد اقبال قرار گرفت و نه فدراسیون حال حاضر که از تجربه بالای مدیریتی برخوردار است، به علت حجمهها و اعمال سلایق داخلی و خارجی، شرایط پایدار خدمت را پیدا نکرده است. دومین دلیل یا معضل به تعبیر نادرست فوتبال در ایران بازمیگردد. با قاطعیت باید گفت؛ ایران فوتبال را به عنوان یک صنعت بزرگ و تاثیرگذار نپذیرفته است. تا این تفکر باشد نمیتوان قدم بعدی را بدرستی برداشت. بنابریان نقش متولیان با هر سمت و ردهای در راه اعتلای فوتبال ایران تاثیرگذار و تعیین کننده است. موضوعی تا بحال مورد بیمهری قرارگرفته و یا مغفول مانده است.