دیوان نیوز؛ درواقع، اینها سه ضلع مثلثی میشوند که هر کدام بدون دیگری هیچ مفهومی ندارد، در حقیقت چون انسان بهعنوان عامل محوری توسعه است، دارای حقیقتی چند بعدی است و خواستهها و نیازها و تواناییهای بیشماری دارد، توسعه نیز چند بعدی خواهد بود نه آنکه یکسونگرانه فقط به توسعۀ اقتصادی نگریسته شود. پس توسعۀ متوازن به معنی اینکه در امر توسعه و پیشرفت یک جامعه باید ابعاد اقتصادی، سیاسی و اجتماعی مدنظر قرار گیرد؛ و در مقابل آن، توسعۀ غیرمتوازن است که به معنای ترویج یکی از این ابعاد سهگانه و یا ارزشدهی بیش از اندازه به یکی از این سه بعد بدون توجه به ابعاد دیگر است.
شوربختانه بهرغم شرایط متنوع ما از نظر اقلیمی، جغرافیایی و آبوهوایی، بیتوجهی به خصلتها و توانمندیهای خاص و متمایز هر منطقه باعث دستنیافتن به توسعۀ متوازن و عدم بهرهگیری از ظرفیتهای مناطق مختلف کشور شده است.
بر اساس مطالعات انجام شده، وجود نابرابری بین استانهای کشور بخصوص در مقایسه با پایتخت کاملاً مشهود است. موضوع مشارکت استانها در امور اجرایی و تدوین برنامه توسعهای کشور حائز اهمیت است.
سؤال این است که تهیه و اجرای برنامههای پیشین تا چه اندازه در توسعه استانها و کاهش نابرابریهای منطقهای مؤثر بوده و چرا با وجود یک دولت مرکزی که نسبت به توسعۀ تمام مناطق کشور تعهد دارد، در عمل کارکردهای متفاوتی را در نواحی مختلف کشور شاهدیم که موجب افزایش نابرابری منطقهای و تشدید بحران آمایش شده است؟ بیشک بزرگترین نقطهضعف توسعه در كشور نامتوازنبودن آن است که بحرانهای اجتماعی و فرهنگی میآفریند.
متأسفانه یکی از مشکلات ما این است که تعاملات اقتصادی شفاف و منضبط نیست. همچنین عدم خصوصیسازی، واقعینشدن قیمتها و برخی موارد دیگر نقاط ضعف و آسیبهایی بودهاند که باید به گونۀ دیگری در مورد آن عمل میشد. ۴۲سال از انقلاب گذشته، کارهای زیادی هم انجام شده (در هر شهر و روستا جاده احداث شده، آب، برق، گاز، تلفن و اينترنت رفته) ولی امروز جوانان ما مشكل اشتغال دارند. مسائلی كه به آن توجه نمیشود رشد اقتصادی، افزايش سطح درآمد خانوار، افزايش قدرت خريد مردم، كاهش تورم و ايجاد اشتغال از جمله مباحث بسيار مهمیاند كه معمولاً در برنامههای پنجساله و بودجه گنجانده میشود، ولی به جای عملیاتیشدن به فراموشی سپرده میشود.
مبحث بودجه امری مهم و ضروری است ولی تنها با بودجه مشكل اساسی مردم و مشکل اقتصادی كه بر زندگی مردم حاكم شده، حل میشود؟ نمیتوانيم دربارۀ اين موضوعات مهم بیتفاوت باشيم، بايد فكری برای حل مشكلات بشود. نتيجۀ این بیتفاوتیها برای مردم چه بوده است؟ رشد اقتصادی منفی و نرخ رشد سرمايهگذاری و بهرهوری پايين و افزايش بيكاری است.
آيا میتوانيم اين روند غیرمنطقی را ادامه دهيم؟ اثر اين همه مصرف در كجاست؟ بهرهوری نيروی انسانی و بهرهوری كل پايين است. اين سؤال پيش میآيد كه اثربخشی اين همه مصرف كجاست؟ چرا باری از دوش مردم برداشته نشده است؟ تورم ۴۰ تا ۵۰ درصدی از كجا میآيد؟
بنابراین توسعۀ نامتوازن مشکلات زیادی را برای مردم ايجاد كرده است. صنايع زیادی را به بعضی از استانها بردهاند كه موجب افزايش آلايندگی در آن شهرها شده و از سوی ديگر، شهرستانهای حاشيۀ همان استانها بسيار ضعيف هستند. بهعبارتديگر، توسعۀ نامتوازن اتفاق افتاد كه پیامدهای زیادی از جمله مهاجرت را در پي داشته است.
با ارتقاء شاخصهای کلان برای جمعيت، مهاجرت، شهرها، روستاها، صنايع، كشاورزی و... باید برنامه داشت تا با اجرای برنامههای درست ضمن دستیابی به توسعه، رشد اقتصادی و درآمد مردم افزايش يابد.
امروز هر جا میرويم با مشکلات اقتصادی روبهرو هستيم، روز به روز وضعيت اقتصادی مردم ضعيفتر میشود، درحالیكه ما نهتنها كشور فقيری نيستيم كه يك كشور ثروتمند هستيم، و بايد درست هزينه كنيم.
نویسنده: سارا نصرتی