به گزارش دیوان نیوز؛ یکی از مهمترین و اساسیترین چالشهای کشور ما در طول بیش از ۴۰ سال گذشته مشکلات اقتصادی و معیشتی بوده که البته دولتهای بعد از انقلاب هر کدام به فراخور زمانه خود برای حل این مشکل و بهبود اوضاع تلاش کردهاند، اما آنچه مسلم است اینکه بخش زیادی از ناکارآمدی دولتها به همین موضوع برمیگردد.
دولتهای بعد از انقلاب همواره برنامههایی برای حل مشکلات اقتصادی ارائه کرده و به دنبال اجرای این برنامهها بودهاند اما شاید بتوان گفت هیچکدام از این دولتها توفیق کاملی در کسب رضایتمندی مردم از جهت بهبود فاکتورهای اقتصادی و معیشتی به دست نیاوردهاند.
در میان عوامل مؤثر بر ناکارآمدی دولتها در حوزه اقتصادی آنچه درباره آن بین سیاسیون اتفاق نظر وجود دارد، وابستگی اقتصاد کشور به درآمدهای نفتی و همچنین بیتوجهی یا کمتوجهی به ظرفیتهای داخلی در اقتصاد است.
شاید با همین نگاه بتوان انتظار داشت دولت سیزدهم برای قطع وابستگی بودجه کشور به درآمدهای نفتی و هموار کردن مسیر برای تقویت زیرساختهای درونی و تولید داخل برنامهریزی کند. اما شوربختانه به نظر میرسد دولت سیزدهم در مسیر پیش روی خود در زمینه سیاستهای اقتصادی تفاوت چندانی با دولتهای گذشته نداشته باشد و با توجه به ابهامات و سردرگمیهایی که در سیاستهای آن وجود دارد و نیز با وجود فشارهای متضادی که از سوی حوزههای مختلف بر آن وارد میشود، دولت نمیتواند تفکرات جدیدی را وارد اقتصاد کند. به همین خاطر، بخش عمدهای از اقتصاد در ایران زیرزمینی شده است.
وقتی اقتصاد زیرزمینی میشود مفهومش این است که افراد خاصی به منابع پول و قدرت دسترسی دارند و بقیه ندارند. مابقی داستان شفافیت، عدالت و رقابت در چنین شرایطی به مسائل غیرواقعی تبدیل میشود. زمانی که مبادله مالی در ایران متوقف میشود و شما از طریق عادی نمیتوانید مبادله کنید، کل تجارت ایران باید ۶۰ دور بچرخد و هزار و یک گرفتاری داشته باشد. مفهوم شفافیت و رقابت در چنین شرایطی چیست؟ وقتی شفافیت نباشد فساد رخ میدهد. در جامعهای که فساد است مردم چطور میتوانند آرامش داشته باشند و مفهوم کارآمدی چیست؟
بیتردید در اقتصاد غیررسمی زمینه برای توسعه فساد فراهم است و شما نمیتوانید با فساد مبارزه کنید. نکته حائز اهمیت در حوزه کارآمدی این است که مشخص کنیم که دنبال دولت نفتی کارآمد هستیم یا دولت غیرنفتی کارآمد؟ دولت نفتی کارآمد در ذهن مخاطب دولتی است که بتواند خوب نفت بفروشد و خوب کالا وارد کند. اصولا دولتهای ما در شرایطی موفق هستند که نفت فروخته و کالا وارد کنند و این راحتترین کاری است که دولتها میتوانند انجام دهند. کارآمدی دولتی که نفتی است با دولت غیرنفتی متفاوت است و من کارآمدی دولتها در جمهوری اسلامی را تا حالا کارآمدی نفتی میدانم البته برای تغییر این شرایط تصمیم گرفته و از اول انقلاب شعار دادهایم که از نفت جدا شویم ولی واقعیت این است که با حداقل سرعت این کار را انجام میدهیم. واقعیت این است که کارآمد نشان دادن دولت با استفاده از دلارهای حاصل از فروش نفت خام بیشتر نمایش کارآمدی است و ارزش خاصی ندارد. دولتهای ما تاکنون ترجیح دادند مسیر آسان و بیدغدغه که فروش سرمایههای خدادادی کشور است را برای تأمین درآمد در پیش بگیرند و کمتر بدنبال فعالسازی ظرفیتهای ارزشمند دیگر در کشور بودهاند. اراده واقعی دولت به معنای کل حاکمیت و همراهی مردم در رسیدن به هدف فاصلهگیری از دولت نفتی مؤثر است. یکی از اهداف انقلاب نیز کاهش وابستگی به فروش نفت و تقویت ظرفیتهای داخلی برای رونق اقتصاد ملی بوده که تاکنون نمره قابل قبولی در این خصوص کسب نکردیم. نمیتوانیم بگوییم در تحقق این هدف شکست خوردهایم، ولی به اندازه کافی موفق نبودهایم.
واقعیت این است که دولتها نیم نگاهی به کاهش وابستگی به نفت و اثبات کارآمدی خود در این خصوص داشتهاند اما این اقدامات به یک روند هدفمند که در طول سالها نشان دهنده کارآمدی دولتها برای تامین مطالبات بین نسلی باشد تبدیل نشده است. در حقیقت زمانی میتوان یک دولت را کارآمد دانست که اقدامات آن ضمن آن که تأمین کننده نیازهای مختلف جامعه در زمان صدارت آن دولت است، برنامههای آن معطوف به تأمین نیازهای مختلف نسلهای آینده نیز باشد.
نویسنده: سارا نصرتی