به گزارش دیوان نیوز؛ طبق معمول از آنجائی که ما عادت دیرینه در نوشتن و از چشم مسئولان پنهان ماندن داریم که بدیهی است به احتمال زیاد این نوشته هم به آرشیو فراموشی مسئولان ورزش وجوانان سپرده شود! و باز هم ورزش استان پهناور اصفهان با بحران مدیریتی ادامهدار گردد و کسی سراغی از آن نگیرد! به راستی اگر قرار بود نوشتههای اصحاب رسانه اثری نداشته باشد و از نگاه مدیران ورزش و جوانان مخفی بماند و گوش شنوائی پیدا نشود؛ ورزش چه وضعیتی پیدا میکند؟
این عدم توجه گاهی سبب میشود نا امیدی هولناکی بر روح وروان نویسندگان حاکم شود و این سؤال پیش آید که راستی برای چه باید نوشت؟! وظیفه ورزشینویسان چیست، جز نوشتن حقایق و آنچه که در ورزش کشور رُخ میدهد؟ نوشتههای دلسوزانه و واقعی چه تأثیری در تغییر و بهبود وضع نابسامان ورزش دارد؟
متأسفانه گاهی اوقات آنچه نصیب نویسندههای واقعگرا شده به جز ایجاد عداوت و دشمنی از سوی افراد مورد انتقاد قرار گرفته که تصوّر میکنند اعمال و کردارشان بیعیب ونقص است و خود را فردی کامل میدانند و تحمل هیچ انتقادی را ندارند سود دیگری در بَر نداشته است!
بعضی از این افراد خودخواه چنان پیلهای از کبر و غرور به دور خود پیچیدهاند که ظرفیت حتی کوچکترین نقدی را از سوی اصحاب رسانه را هم ندارند و فقط توقّع و انتظار دارند خبرنگاران و ورزشی نویسان بَه بَه گویان ستایشگر آنها باشند و خطا و اشتباهات آنها را نادیده انگارند! تأسف بیشتر اینکه برخی از مدیران که سابقه مدیریتی قابل قبولی نداشته و ندارند، هنگام سخن گفتن از منافع ورزش، سینه چاک میکنند و خود را کارشناس ورزش و مدیری بیهمتا در ورزش میدانند و انتظار دارند خبرنگاران مَجیزگوی آنها باشند تا چهار روز بیشتر بر سَرِ پستی بمانند که در اندازه آنها نبوده است!
همین توقعات و انتظارات بیجا از یکسو و تملقگوئی و چاپلوسی اطرافیان این تیپ مدیران از سوی دیگر باعث شده تا این افراد به اصطلاح کارشناس بیدانش برای سرپوش گذاشتن بر نداشتههای خود، با مُتّهم کردن نویسنده و خبرنگار مُنتقد سعی کنند خود را صاحب فضل و دانش و فردی منّزه و پاک نشان دهند تا ناکار آمدی و سوء استفادههايشان از دید اهالی ورزش و مردم پنهان بماند!
اینها وحشت از این دارند که روزی حقایق آشکار شود و رسوا شوند و از اینکه با اشتباهات خود ورزش را به تباهی و نابودی کشاندهاند، تا قیام قیامت عذاب وجدان داشته باشند.
زیاد به حاشیه نمیروم، واین سؤال را مطرح میکنم که حَد و حدود اختیارات سرپرستان فدراسیونها و هیئتهای ورزشی چقدر است؟ سؤالم را به گونه دیگری مطرح میکنم. عزل و نصبهای انتقامجویانه رؤسای هیئتهای استانی و همچنین شهرستانها جزو وظایف سرپرستان است؟ اگر هست بفرمائید در کجای اساسنامه فدراسیونها و به تبع آن هیئتهای ورزشی نوشته شده است؟!
سرپرستی که خود داعیه و اشتیاق احراز پست ریاست فدراسیون و یا هیئت را دارد و به عنوان کاندیدا ثبت نام کرده است، در زمان سرپرستی حق صدور حکم عزل و نصب را دارد و میتواند به جای بسترسازی برای برگزاری مجمع انتخاباتی به دنبال لابیگری به سود خود و یا فرد مورد نظر باشد؟!
از آنجائی که این روزها چاپلوسی و تملقگوئی جزئی از سنت و فرهنگ ما شده است! که به مزاج برخی مدیران و سرپرستان موقت فدراسیونها و هیئتها، خوش میآید، چه باید کرد؟ ای کاش میشد روزی شاهد آن باشیم افرادی که مسئول کاری در ورزش میشوند، به جای استفاده از مجیز گویان و چاپلوسان و مشاوران نا آگاه و سودجو از وجود افراد دلسوز و کارشناس ورزش بهرهمند شوند که صداقت کاری دارند و میخواهند رهنمودهای سودمند خود را در جامعه نهادینه کنند و خردمندانه به مسئولان ورزش در اداره امور، کمک صادقانه به عمل آورند تا مورد انتقاد قرار نگیرند.
در لابلای بحث عملکرد برخی از مدیران ورزشی و افرادی که تحت عنوان سرپرست برای چند صباحی بکار گمارده می شوند، متأسفانه بسیاری از ارزیابیها در اندک مدت به فراموشی سپرده میشوند که هم نیاز به تحلیل کُلی دارد و هم محتاج بررسی جزئی است تا نتیجه این بررسیها بتواند در دل یک قالببندی کُلی برای ارزیابی عملکرد افرادی باشد که در پُست های دائم وموقت منصوب میشوند.
هیئت والیبال استان اصفهان دوسال و اندی است که با سرپرستی اداره میشود و همچون دو دوره چهار ساله گذشته، با ضعف مدیریتی در طول این مدت نیز از کار سازندگی و آیندهنگری غافل مانده و جالبتر اینکه اکثر افرادی هم که در هیئت استان دارای پستهای کلیدی شدهاند به خدمت باشگاه فولاد مبارکه سپاهان درآمدهاند و هیئت را به حال خود رها کردهاند!
متأسفانه پیشکسوتان والیبال که اغلب بازنشسته شده و یا مشغول کسب و کارند فرصتی برای قبول مسئولیت هیئت را ندارند و تمایلی به کاندیداتوری احراز پست رياست هیئت در مجمع انتخاباتی را ندارند و مصلحت را در سکوت میدانند! افرادی هم که میتوانند این کشتی به گل نشسته را نجات دهند و به سر منزل مقصود برسانند در شرایط کنونی حاضر به قبول مسئولیت نیستند و از طرفی افراد واجد شرایطی که در گذشته طعم تلخ لابیگری و مهندسی شده در انتخابات را چشیدهاند از نامنویسی مجدد در مجمع انتخاباتی امتناع می کنند و شرایط برای حضور افراد تحصیلکرده ورزشی بسیار سخت شده است!
گفتنی است که برگزاری مجمع انتخاباتی قریب به چهارماه پیش تنها دو نامزد داشت که با حضور محمد رضا داورزنی و میلاد تقوی رئیس و دبیر فدراسیون برگزار شد که ۲۶ عضو حاضر در مجمع در سه نوبت رأی گیری به دو کاندیدها ۱۳ -۱۳ رأی موافق دادند که طبق قانون جدید مقرر گردید مجددا ثبتنام صورت بگیرد تا در اسرع وقت انتخابات بعدی برگزار گردد و فرد اصلحی به عنوان رئیس جدید هیئت والیبال استان اصفهان انتخاب شود.
برای این منظور حَسن جعفری هرندی معاون اداره ورزش و جوانان شهر اصفهان با حفظ سمت به عنوان سرپرست منصوب شد تا در زمینه برگزاری مجمع انتخاباتی اقدامات لازم را فراهم سازد، اما در مدت بیش از چهار ماه نه تنها اقدامی صورت نگرفته بلکه سرپرست پس از عزل آقای افشاری رئیس هیئت والیبال شهرستان سمیرم که کارشناس ارشد تربیت بدنی است که حرف و حدیثهای زیادی را در پی دارد سرپرست جایگزین وی کرده است! وی در صدد است تا رئیس هیئت والیبال شهرستان چادگان را هم که از افراد زحمتکش و سازندهای در والیبال این شهرستان بوده را از کار برکنار کُنَد و سرپرست جایگزین ایشان نماید! که شنیدهها حکایت از این دارد که عزل و نصبها به این خاطر صورت گرفته که در انتخابات گذشته به فرد مورد نظر معاون ورزش قهرمانی ( احمد مرادی هرندی) رأی موافق ندادهاند و اینک جنبه تلافیجویانه پیدا کرده است که یکی از اوصاف رذیله اخلاقی، خودخواهی وخود پسندی است!
نویسنده: اصغر قلندری