متن کامل سخنان سید محمد خاتمی رئیس دولت اصلاحات در دیدار با اعضاء و مسؤولان انجمن اسلامی مدرسین دانشگاهها بدین شرح است:
«بسم الله الرحمن الرحیم
از دیدار با اعضاء و مسئولان محترم انجمن اسلامی مدرسان دانشگاهها خوشوقتم و از نظرها و پیشنهادهای عزیزان استفاده کردم وتلاشهای فکری و عملی و سیاسی انجمن را می ستایم و امیدوارم نشست سراسری انجمن با موفقیت همراه باشد و نسبت به همهدانشگاهیان گرانقدر عرض ادب و احترام دارم.
در این جمع ارجمند نکته هائی را به عرض می رسانم:
تردیدی نیست که کشور ایران و جمهوری اسلامی دشمنان فراوانی دارد که همواره علیه ما تهدیدها و توطئه هائی داشته اند. تجاوز اخیراسرائیل که هدف اصلی اش تجزیه ایران، و لطمه زدن به اعتبار تاریخی این کشور و تضعیف جایگاه و تاثیرگذاری ملت و میهن، درمنطقه بوده است نمونه ای از این خطر است که با کمال تاسف مورد حمایت قدرتهای گوناگون به خصوص آمریکا است که در جریان اخیرمستقیماً هم دخالت نظامی کرد.
و نیز جای تردید نیست که نظام حاکم بر عالم و آدم، نظام عادلانهای نیست و بخصوص فزون خواهی و توسعهطلبی قدرتهای بزرگ ازجمله و بخصوص آمریکا آسیب های فراوانی به ما و همهی به اصطلاح جهان سومیها زده است.
کدام انسان آزاده و با انصافی است که از نسل کشی و جنایت های اسرائیل و دخالت های نظامی و امنیتی قدرتها بخصوص آمریکا درامور دیگران برآشفته نشود و می بینیم که افکار عمومی جهان علیه اسرائیل و جنایتهای آن بسیج شده است چه رسد به ما که در رویکردتاریخیامان و به خصوص در انقلاب اسلامی وجههی ضد استکباری و ضد استعماری و طرفداری از مظلوم بسیار قوی بوده است.
امّا سخن این است که ملت بزرگ ایران که آزادیخواهی و استقلال طلبی و فسادستیزی و ضدیّت با تبعیض هدف مهم و آرمان تاریخیاو بخصوص در یکصد و پنجاه سال گذشته از جمله در انقلاب اسلامی بوده است اینک در چه موقعیتی است؟
جا دارد که ما و همه کسانی که به برکت فداکاری این ملت روی کار آمده اند از خود بپرسیم که آیا رویکردها و رویه های اتخاذ شده پساز انقلاب چه در داخل با مردم و چه در روابط خارجی درست بوده است و نتیجه مطلوب برای ملت داشته است؟ و به عبارت دیگر بعد ازمرحله اول انقلاب که ویران کردن سازمان و سامان قبلی اصل کار بوده است در مرحله دوم و ایجابیِ انقلاب که ساختن، آبادکردن و ایجادنظم و نظام مردمی و مترقی در آن هدف است، راه درست را پیموده ایم؟ و اگر نه آیا نباید رویکردها را به نفع مردم و بنیاد آرمانهائی کهدر انقلاب بوده است اصلاح کرد؟
آیا انقلاب برای این بوده است که ما جهان را تغییر بدهیم ( تازه با چه الگوئی) یا اینکه هدف این بوده است که از فرصت ها و امکانات فراوانی که این کشور دارد و مردم بزرگواری که در تاریخ افتخارات بزرگی داشتهاند برای ساختن، آبادکردن، استحکام حق حاکمیت مردم بر سرنوشت و عدالت و معنویت بهره گرفت. یعنی در عین هوشیاری نسبت به توطئه ها و خطرات بیرونی و نیز بی آنکه تسلیم فزون خواهی بیگانگان شویم. برای محکم کردن پایه های استقلال و نهادینه کردن آزادی های اساسی و عدالت و بالا بردن ضریب اقتدار میهن و ملت میبایست و میباید از همه ظرفیت ها و امکانات از جمله امکانات بین المللی استفاده کرد و اگر چنین نبوده است؟ نباید از همین حالا رویه ها و رویکردها را اصلاح کرد و تغییر داد؟
البته مطمئناً جهان و بشریت به سوی بهبود راهبردی زندگی مطلوب و راهکارهای انسانیتر کردن شرایط و روابط پیش می رود و تردیدی نیست که سویه حرکت تاریخ و جهان، عدالت، آزادی، و بهره گیری همه انسانها از موهبت های مادی و معنوی است و به خصوص براساس باور ما که جهان و عالمیان که اکثراً هم محرومند بر زندگیشان به جای رذیلت و بیداد، بالمآل دادگری و فضیلت حاکم خواهد شد. این مشیّت پروردگار بزرگ است ولی ما چه حکومت و چه مردم چه گروه ها باید حدّ و اندازهی خود را بشناسیم و کلام زیبای مولایمان امیرمؤمنان علیه السلام که: «رحمت خداوند بر کسانی باد که قدر خود را می شناسند (و اندازه را نگاه می دارند) و از حدّ خود تجاوز نمی کنند» علاوه بر افراد متوجه گروهها، ملت ها و حکومت ها هم هست. حدّ هر کشور و ملتی اینست که با حفظ آرمانها آنچه در توان دارد دربهبود زندگی مردم و امنیت و آبادانی و اقتدار ملی و ... اقدام کند.
هدف اصلی (که در دسترس است) ساختن ایران قوی و برخوردار کردن میهن از اقتصاد نیرومند و رفع فقر و فسادی که متاسفانه روزافزون می شود و افزایش و بهبود وضع تولید و گسترش عدالت بخصوص در رابطه حکومت با مردم و فراهم آوردن زمینه استیفای حق حاکمیت بر سرنوشت برای ملت و روزافزون کردن اقتدار و عزّت ملی و احترام بین المللی و توان ظرفیت بهره گیری از همهی امکانات داخلی و خارجی برای توانمند کردن کشور و جامعه است از جمله در دنیای کنونی، روابط خارجی معقول و توانمند با اهداف روشن و روش های منطقی بسیار مهم است.
البته گفتنی است که در روابط منطقه ای اخیراً پیشرفت ها و رویه های قابل قبولی بوده است، ولی کافی نیست و این بهبود باید با همه عالم با حفظ استقلال و عزت ملی و از سوی همه ارکان حاکمیت باشد.
وقتی از اقتدار سخن می گوئیم طبیعی است که قدرت نظامی جایگاه خاص خود را دارد. آن هم برای دفاع از تمامیّت ارضی و استقلال و تأمین منافع ملی. چنانکه در جنگ 12 روزه دیدیم که با وجود محرومیت های فراوان که بر ما تحمیل شده بود یا بعضاً ناشی از عملکردهای نادرست خودمان بود و حمایت همه جانبه ای که رژیم صهیونیستی از قدرتها داشت، توان موشکی ما که حاصل دانش و کارآمدی ملی وبومی بود تاثیر زیادی در ناکام گذاشتند دشمن از اهداف پلیدش داشت.
ولی همین قدرت و توان نیز در صورتی پایدار خواهد بود که اولاً متکی بر اقتصاد نیرومند و دانش قوی باشد و ثانیاً رضایت مردم وامیدواری آنان به آینده بهتر، پشتوانه نظام حکمرانی و نیروهای مسلح باشد و با محوریت یک دیپلماسی هوشمند و ملی و واقع نگر و محکم ولی انعطاف پذیر، امور اداره شود.
اینهمه در صورتی قابل دسترسی است که عملاً خط قرمز اصلی، منافع کشور و مصالح ملی و رضایت مردم و البته با مشارکت همه جانبه ملت بخصوص دانشمندان و کارشناسان و آزادی و امنیت برای همه باشد. و مردم بزرگوار (همه مردم) که صاحب کشور و ولی نعمت مسؤولان و پشتوانه اقتدار و عزّت میهن و حتی نظاماند باید بیش از پیش مورد قدردانی قرار گیرند.
