مهدی تیموری - بخشی از «سینما» بی تردید «صنعت» است و این ادعا قابل رد شدن نیست. به هرحال سرمایه گذار و تهیه کننده ای که برای ساخت یک اثر سینمایی «هزینه» می کند، مانند یک تاجر است که برای مثال مقدار زیادی پول می دهد و اقلام مختلف را وارد می کند تا در بازار به فروش برساند. هر دوی این آدم ها انتظار دارند هزینه ای که کرده اند با عرضه محصولشان یا با سود چند برابری به جیب شان بازگردد یا در این راه شکست بخورند و نتوانند آن طور که باید و شاید محصولشان را در بازار عرضه کنند. بخشی از سینما و کسانی که اثر خلق می کنند هم به هر حال نگاه «محصول» به اثرشان دارند و برایشان مهم است که عرضه این محصول با موفقیت انجام شود و بتواند آن ها را به سود مورد انتظارشان برساند. انگشت شمارند تعداد کسانی که به قصد «سود» محصولی را ارائه نکنند چه برسد به آن دسته که تنها انتظار «بازگشت سرمایه» و چرخیدن این چرخه را دارند.
اگر از سینمای مستقل و بخش کثیف سینمای بدنه که پولش را قبل از اکران و در زمان تولید در می آورد فاکتور بگیریم، تهیه کنندگان سینمای ایران از چند راه می توانند نتیجه سرمایه گذاری شان را برداشت کنند. اولین و ساده ترین شیوه که در تمام دنیا هم از ابتدا تا کنون رواج داشته و تا ابد ادامه خواهد داشت، پولی است که از طریق اکران و میزان فروش فیلم عاید تهیه کننده و عوامل فیلم و... می شود. فروش فیلم در زمان اکران، تقریبا شبیه فروش نوبرانه یک محصول در بازار است و بخش قابل توجهی از سود سرمایه گذار را تامین می کند و از این نظر می توان گفت که اصلی ترین راه سوددهی برای یک اثر سینمایی است.
راه دوم در ایران، قطعا نسخه های نمایش خانگی و پک های DVD فیلم است که در ابعاد گسترده و تیراژ بالا در تمام نقاط کشور منتشر می شوند و دسترسی به آن در تمام ایران راحت تر است از این رو الزامی برای بود و نبود سالن سینمایی وجود ندارد و تنها کافیست به فروشگاه های مربوطه رفته و فیلم را خریداری کرده و آن را در خانه تماشا کنید. به طبع قیمت نسخه خانگی از نسخه ای که روی پرده سینما به نمایش در می آید کمتر است اما خب سرمایه گذار به دلیل گستردگی انتشار فیلمش در این مورد، سود قابل توجهی می تواند عایدش شود که تا حدودی فروش پایین احتمالی در زمان اکران را برایش جبران کند.
راه سوم، فروش فیلم به «تلویزیون»، وب سایت های VOD مثل فیلیمو و نماوا، تبلیغات و... است. تهیه کننده وقتی دو مرحله قبلی را چه موفقیت آمیز و چه شکست خورده پشت سر گذاشت، می تواند فیلمش را به رسانه هایی که در آن ها قابلیت پخش فیلمش وجود دارد بفروشد و یک مبلغ پایه ای را دریافت کند. حال بسته به میزان بازخورد و مخاطبی که فیلمش در این رسانه ها پیدا می کند، یک سود از پیش تعیین شده ای هم امکان دارد به او برسد و او را یک قدم دیگر به بازگشت سرمایه و سوددهی سرمایه گذاریش نزدیک کند.
این سه راهی که برشمردیم، سالم ترین شکل های تلاش برای موفقیت با سرمایه گذاری در سینماست. مسیری که در تمام دنیا هم تمام و کمال رعایت می شود و همه عوامل خودشان را به آب و آتش میزنند تا به نحوی در فروش هرچه بیشتر فیلم ها در هر یک از این مراحل کمک کنند ؛ تا جایی که می بینیم کارگردان بزرگی مانند «مارتین اسکورسیزی» هم فیلمی ابرقهرمانی تهیه می کند اما از طرفی در مصاحبه هایش ساختار فیلم های ابرقهرمانی را زیر سوال می برد تا مخاطب جذب شود و فیلم او را تماشا کند.
وقتی این چرخه به درستی طی شود، چرخه اقتصاد هیچ صنعتی معیوب عمل نمی کند و از کار نمی افتد چه برسد به صنعتی مانند «سینما» که از یمین و یثار هم به آن پول تزریق می شود. اتفاقی که دهه هاست در سینمای هالیوود به عنوان یک «صنعت» مشاهده می کنیم، دقیقا همین است که چرخه اقتصادیش یا نقص ندارد و یا خودش موفق می شود که نقص هایش را جبران کند و بهبود ببخشد. اما آیا تا به حال به این فکر کرده اید که چرا اقتصاد سینمای ایران، مانند اقتصاد دیگر صنایع کشور خوب عمل نمی کند و به نوعی گفته می شود که «بیمار» است؟
قطع به یقین یکی از دلایلش درست عمل نکردن این چرخه است. متاسفانه در کشور ما و به طور مشخص در بخش فرهنگ، چیزی به نام قانون «کپی رایت» که در تمام دنیا وجود دارد، وجود ندارد و این تمام بخش های فرهنگ را دست به گریبان مشکلات عدیده ای کرده است. یکی از این مشکلات اتفاقی است که مانند آب خوردن در سینما رخ می دهد و به تازگی هم بسیار باب شده است ؛ و آن هم «قاچاق فیلم» است! هیچ فیلم خارجی ئی وجود ندارد که قبل از پخش نسخه خانگی اش شما بتوانید آن را برای دانلود روی وب سایت های «ایرانی» پیدا کنید ! یعنی هیچ لینک مرجع حتی پولی از آن فیلم روی هیچ وب سایتی وجود ندارد که وب سایت های ایرانی آن را بدزدند یا بخرند و برای دانلود به اشتراک بگذارند.
اما در ایران چه اتفاقی می افتد؟ همین حالا و به تازگی خبر آمد که نسخه های بی کیفیت فیلم «سرخپوست» ساخته «نیما جاویدی» که به تازگی اکرانش به پایان رسیده، در وب سایت ها موجود است ! یعنی پیش از آنکه تهیه کننده اثر نسخه خانگی فیلم را منتشر کنند، لینک های دانلودش روی وب سایت قرار گرفته و این آیا چیزی جز «دزدی» محض است؟ اما خب وقتی قانون کپی رایت وجود ندارد فکر میکنید دست صاحبان اثر به کجا بند است؟ تقریبا به هیچ جا چرا که همانطور که احتمالا اطلاع دارید، صاحبان اثر به جای مراجعه به مراکز زیربط و تنظیم شکایت، تنها مجبورند از «مردم» خواهش کنند که نسخه های قاچاق را تماشا نکنند و منتظر پخش نسخه خانگی بمانند.
قاچاق «سرخپوست» و «رستاخیز» و... ، اولین و تنها مورد از این اتفاقات نیستند و احتملا آخرین شان هم نخواهند بود. اما مساله دقیقا از همینجا آغاز می شود که این «قاچاق» فیلم ها چه صدماتی به چرخه اقتصاد و فروش یک فیلم وارد می کند و اجازه نمی دهد که فیلم و سرمایه گذارش به حق و حقوق واقعی شان در قبال اثری که تولید کرده اند برسند. این ماجرا شبیه به این است که یک تاجر با صرف هزینه های هنگفت محصولی را وارد کند اما در بحبوحه بازار کسانی محصولش را بدزدند و خودشان با قیمت پایین تر( می تواند قیمت مادی هم نباشد) آن را به فروش برسانند.
تهیه کننده سالمی که پای در راه تولید اثری هنری گذاشته در پایان سه راهی که گفته شد اگر نتواند حداقل اینکه سرمایه اش را بازگرداند، چه راهی دارد جز اینکه از ادامه این کار و سرمایه گذاری کنار بکشد و دیگر فیلمی تولید نکند؟ می گوییم تهیه کننده سالم چرا که تهیه کننده ای که به منبع لایزال سرمایه وصل باشد یا خودش هم برای مثال این سرمایه را از راه دزدی کسب کرده باشد برایش این مسائل تفاوتی نمی کند. اما آیا ادامه این روند به چیزی جز حذف سرمایه گذاران سالم سینما می انجامد؟ وگرنه تهیه کننده ناسالم که بازگشت سرمایه برایش تفاوتی نمی کند و این اتفاق ناخواسته منجر به حذف رقیب هایشان و پروار کردن آن ها می انجامد.