تردید نمی توان کرد که پاره ای از عدم اعتماد به مربیان استخوان خرد کرده دیار چی چست رنگ و بوی سیاسی دارد واز جناح بندی های سیاسی حکایت می کندکه به هیچ وجه زیبنده نام پرآوازه والیبال خطه آذربایجان غربی نبوده ونیست و هیچ کمکی به اعتلای والیبال این دیار که به پایتخت ایران لقب گرفته نمی کند .
اگر مسئولان والیبال ارومیه که همگان آگاهند در سال های دهه ۴۰ تادهه ۷۰ جزو بهترین های کشور بوده و پیشانی افتخار بر آسمان والیبال ایران می سائیده است، لباس جناح بندی ها را از تن در بیاورند و اداره امور تیم را به یاران قدیمی والیبال بسپارند واز وجود بازیکنان بومی استفاده کنندبه جراُت می توان گفت والیبال دیار کهن چی چست باز هم سرآمد تیم های لیگ برتر کشور خواهند شدو نیازی به افراد غیر بومی ندارد.
شکست تحقیر آمیز سه بر صفر تیم شهرداری ارومیه در بازی خانگی هم شرم آور بود وهم صاحب این قلم را که سالیان زیادی درتمام فصول، به ویژه در سرمای سوزناک زمستان هایی که سرما تا مغز استخوان آدم نفوذ می کرد، همراه و همپای تیم سربلند وافتخارآفرین دیار بزرگ مردان والیبال آذربایجان غربی بوده و پیرامون کسب افتخارات مهد والیبال ایران قلمفرسایی می کرده است را واداشت تابه یاد روزی از روزهای سال ۱۳۶۲ بیفتم که دو گانگی و فرافکنی بعضی از بزرگان باعث شد تا تحت عنوان( افسوس گذشته یا غم امروز) مطلبی را در مجله وزین دنیای ورزش به چاپ برسانم!
حال پس از گذشت بیش از ۳۷ سال این جمله در ذهنم تداعی شدتا با نگاهی به گذشته وحال خاطر نشان کنم بهتراست بجای اینکه مربیان فهیم وکاردان خود را درمقابل هجمه افکار عمومی به ویژه هواداران متعصب قرار دهید برای رسیدن به روزهای درخشان و طلایی گذشته ابتدا بادر نظر گرفتن اولویت های مربیان و کادر فنی پرتعصب خودی و رایزنی با مشاوران امین خود و به خدمت گرفتن بازیکنان بومی را تجربه کنید تا شاهد شکست ۳ بر صفر بازی خانگی نباشیم که باعث سرافکندگی آذری های سراسر کشور شد !!
عزیزانی که با سیاست گذاری غلط باعث شدید تا والیبال ارومیه این روزها آنقدر خاکستری شود که هیچ یک از هوادارانی که برای دیدن مسابقات تیم محبوبشان از سروکول هم بالا می رفتند و برای رسیدن به سالن شش هزارنفری الغدیر دست و پا می شکستند نمی خواهند نظاره گر بازی های تحقیر آمیز تیم محبوب شان باشند!!
خاکستری به رنگ درد، به رنگ بغض فرو خفته در گلو از تحقیر طفل فلج شده والیبال زادگاهشان!!
انصاف نیست والیبال پایتخت ایران چوب جناح بندی های سیاسی را بخورد!
به هرحال بااین اوصاف بهانه ای شد برای رجوع به گذشته والیبال، آذربایجان غربی که ورزش اول این دیار بود، باید خاطرنشان کنم بادلاور مردان ملی پوشی نظیر یداله کارگر پیشه، عزیز پرتوی، رحیم قارصی، محمود محب، ابراهیم وطن پرست، ابراهیم قادر، مجید ساداتی رسول بابا صباحی ، رضا بنیادی، توحیدر جمالی و بزرگانی مانندزنده یادان محمود آفریدون، بهروزشهابی و پرویز رضایی همچنین یحیی بلوری، بهزاد منشوری فرهادپزشکی، صمد تبریزی، ابراهیم عونی، احمد نعمت زاده، نعمت صمدیان، فیروز وکاظم مشفقی، ناصرمنصوری، جواد دژکام نوبخت سیدعباسی، قهرمان بیرامی،حمید مومنی، نادر شهنازی، امیر نظمی، حمید پیرمحمدی، اردشیر کریمیار، رامین مرادپور، جاوید محسنی نیا، کریم تبریزی، رسول بنایی، ساسان خداپرست، برادران محمدی و ده ها جوان مستعد و خوش تکنیک. دیگر که از سوی طرفداران پرشماری حمایت می شدند و افتخار می آفریدند،سزاوار چنین سرنوشتی نیست!
بی توجهی به بزرگان و مربیانی نظیر عزیز پرتوی اسطوره والیبال آذربایجان و ایران بی احترامی به جامعه ورزش به ویژه هواداران والیبال این دیار است.
نویسنده: اصغر قلندری