به گزارش دیوان نیوز؛ سیدرضا فیض آبادی در یادداشتی در روزنامه دنیای هوادار نوشت:
گفته است:«منو حمایت کنید چون به حقم در این فوتبال نرسیدم. 30 ساله توی این فوتبال دارم زحمت می کشم و اجازه بدین تا بتوانم زندگی ام را سروسامانی بدهم...»
این ها را چه کسی گفته؟
جناب خورشیدی سرپرست تیم ملی.
به کی گفته؟
به یک دوست.
ولی پاسخ دوست ما این بوده که آقاجان... هر چیزی یک حساب و کتابی دارد. اگر می گفتند خورشیدی شده سرپرست تیم نوجوانان زیاد اعتراض نمی شد. حتی جوانان هم برایش بزرگ است. ولی در فوتبال بی در و پیکر ما که طرف به دلیل دلالی به اسم مربی از همه فعالیت ها محروم شده و یکباره سر از نیمکت باشگاه بزرگ و مردمی پایتخت در می آورد و هنوز روی نیمکت آن تیم جایگاهی ندارد قرارداد سرمربیگری سایپا را برایش به عربستان می فرستند حضور خورشیدی نامی در جایگاه سرپرستی تیم ملی یک امر عادی است.
آقای رئیس فدراسیون فوتبال...
جناب دکتر عزیزی خادم که پیش انتخابات بسیار متواضع بودید و خواستید کمک کنیم تا به حول و قوه الهی برنده انتخابات شوید!
خاطرتان هست که در حضور دکتر سیدحمید سجادی از شایسته سالاری گفتید و از اینکه پست های فدراسیون را معامله نمی کنید؟ انتقاد کردید که طی چند سال گذشته تاج و کفاشیان آدم های غریبه و افراد ضعیفی مثل طالقانی و بهاروند را آورده و این ها فوتبال را به انحطاط کشانده اند؟
چه شد که با وجود رد صلاحیت شدن بهاروند باز هم از وی حمایت کردید؟
گفته اند که بهاروند برای شما شرط تعیین کرده با این پیش شرط که اگر او را نگه می دارید برایتان رای جمع کند (البته بهاروند با سه کاندیدای مطرح چنین کرده بود!). اگر خلاف این هست که چه اصراری بر بودن او دارید با نقشی که او در پرونده قطور ویلموتس و اسکوچیچ و البته انتخابات غیرقانونی هیات فوتبال تهران و حضور دوباره شیرازی داشته و دارد؟
آقای عزیزی خادم...
شما قانون را محور برنامه های خود قرار دادید. آیا انتخابات هیات فوتبال تهران قانونی برگزار شد؟ اگر قانونی بود، چرا بهاروند رد صلاحیت شده را رئیس مجمع انتخابات تهران قرار دادید؟ راستی سرپرستی تیم ملی فوتبال را روی چه اصلی به نام خورشیدی زدید؟ خورشیدی یک شخصیت حقیقی دارد که بسیار محترم است.
اما اگر بخواهیم از بین یکصد نفر فوتبالی و کاردان یک سرپرست انتخاب کنیم آیا خورشیدی در ردیف صد و یکم قرار می گیرد؟ مگر تیم ملی فوتبال کمیته امداد است که آقای خورشیدی گفته اجازه بدهید سروسامانی به زندگی ام بدهم!؟
چه به روز روابط عمومی فدراسیون فوتبال آورده اید و کدام باند رسانه ای به شما خط می دهد که امیر علوی را با پرونده خوب و مثبت را رد می کنید و حکم علی جوادی را می زنید، علی جوادی هنوز توی دفترش جا به جا نشده استعفایش را می نویسد و خداحافظ...
آقای عزیزی خادم!
چند روز بعد تیم ملی دو بازی سرنوشت ساز با بحرین و عراق در منامه دارد. یک مساوی یعنی تمام یعنی خداحافظ جام جهانی. بیچاره اسکوچیچ که می داند برای همین 4 تا بازی روی نیمکت هست، در این آشفته بازار چه کند و چگونه تیمش را جمع و جور کند؟ مبارزه با باند عربی حاکم بر کنفدراسیون آسیا که راحت در همین لیگ قهرمانان حق استقلال و تیم های ایرانی را می خورند یک طرف و سبک بازی موسوم به «ضد فوتبال» تیم های عربی به ویژه بحرین طرف دیگر...
آیا خورشیدی قادر است تیم ملی با بزرگانی که هر کدام برای خود یک تیم هستند نقشش را به عنوان سرپرست ایفا کند و یا دنبال عکس یادگاری با آن هاست تا فردا فریاد بزند بفرمایید، من با این بازیکنان کار کرده ام؟ بحث ما اینجا شخص خورشیدی نیست بلکه ارزش و اعتباری جایگاه سرپرستی تیم ملی است که شما به حراج گذاشته اید.
خلاصه اینکه امیدواری به شما خیلی زیاد بود. امروز جامعه فوتبال با فانوس دنبال دادگان و صفایی فراهانی و حتی کفاشیان است و افسوس می خورد که چرا کیومرث هاشمی را انتخاب نکرد چون او باز کارنامه ای داشت و با 4 تا مدیر بزرگ کار کرده بود و در کمیته انتقالی کنار صفایی فراهانی راه های مدیریت را آموخته بود!
در هر صورت نگران فوتبالیم...
نویسنده: سید رضا فیض آبادی