سارا نصرتی/ به گزارش دیوان نیوز و به نقل از دنیای هوادار؛ اما در طول سالهای اخیر و به دلیل پیروی از سیاستهای اقتصادی غلط، ایندستاورد مهم با تهدیداتی مواجه شده و لازم است برای تداوم روند کاهش نابرابری اقتصادی، اصلاحاتی در دستور کار قرار بگیرد. یکی از تهدیدهای این مسیر غلط، کاهش اعتماد مردم به تدابیر اقتصادی دولت و ایجاد شکاف طبقاتی میان مردم و مسئولین است. به اعتقاد بسیاری از کارشناسان سیاسی و اجتماعی مهمترین سرمایه یکنظام، مردم هستند. در واقع میزان همراهی مردم با حاکمیت، یکی از مهمترین فاکتورهای قدرت کشور است.
اهمیت موضوع در این است که نابرابری و حس تبعیض و شکاف طبقاتی از آنجا که به افراد حس مقایسهشدن و مقایسهکردن میدهد، میتواند خطرناکتر از فقر باشد. به دلیل آنکه دولتها موضوع شکاف طبقاتی را جدی نگرفتهاند و پیامدهای نامطلوب آن مورد توجه آنها نبوده است، همه تلاشهایی که درقالب کمکها و حمایتهای اجتماعی برای فقرزدایی و کاهش شکافطبقاتی تا کنون صورت گرفته، خنثی و عقیم مانده است. همچنین در دولتهای گذشته، برنامهها و سیاستهای مختلفی در راستای کاهش نابرابری اجرا شده که به دلیل طراحی نادرست، ناکام ماندهاند چون مشکل اصلی این سیاستها، بهطور کلی، پوشش گسترده نظام حمایتی و عدم هدفمندی مناسب بوده است. در سالهای اخیر، برخی از سیاستهای كلان اقتصادی همانند افزایش تورم، گسترش بیكاری و افزایش بدون برنامه مخارج دولتی، به تشدید نابرابری درآمدی و انتقال ثروت از دهكهای پایین درآمدی به دهكهای بالا منجر شده است.
یکی از این نشانههای بیعدالتی میتواند توزیع ناهمگن درآمد و وجود اختلاف طبقاتی در بهرهمندی از داراییها در اقتصاد باشد. به این معنی که تفاوت دهکهای مختلف درآمدی با هم به چه میزان است. قطعاً هرچه این تفاوت درآمدها بالاتر رود شاهد بیعدالتی بیشتری در یک اقتصاد خواهیم بود. برای بهدست آوردن این تفاوتها در بین دهکهای مختلف درآمدی، معروفترین و پرکاربردترین شاخص، ضریب جینی است. ضریب جینی نشانگر فاصله طبقاتی و نحوه توزیع درآمد است زمانی که این شاخص روبه صفر حركت كند، فاصله طبقاتی كاهش یافته؛ یعنی توزیع درآمد عادلانهتر شده و هرچه به سمت یك متمایل شود، فاصله طبقاتی افزایشیافته به این معنی كه توزیع درآمد ناعادلانه شده است. افزایش سطح قیمتها و پایین بودن بهرهوری از مهمترین دلایل شکافطبقاتی است.
دولت تلاش كرده با افزایش رشد اقتصادی و كاهش تورم و بیکاری فرصت را برای افت شكاف طبقاتی ایجاد نماید. البته باید پذیرفت اقتصادی كه از لحاظ ساختاری با مشكلات بسیار درگیر بوده و طی سالهای گذشته اینساختار ناموزون نیز تضعیف گشته و فساد و رانت در آن عمق بیشتری یافته، نخواهد توانست بهزودی و به آسانی شرایط را کاملا تغییر داده و به شکوفایی كامل برسد. مهمترین سازوکارهای در دسترس برای کاهش نابرابریهای درآمدی استفاده بهینه از ابزارهای مالیاتی است. در بحث ترمیم شکاف طبقاتی، معمولاً اولین راهحلی که به ذهن متبادر میشود، افزایش مالیات است، که به صورت طبیعی متصدی تدوین و تجمیع مالیات هم دولت است.
اما برخلاف آنچه برخی تحلیلگرانِ طرفدار دخالت دولت فکر میکنند، عاملاصلی شکافطبقاتی در ایران اتفاقاً دولت است. همچنین مالیات زمانی بهعنوان ابزار کارایی دارد که شکاف طبقاتی ناشی از عملکرد بازار باشد. اما در کشور ما که بیش از ۸۰ درصد اقتصاد آن در اختیار دولت است، نمیتوان مکانیسم بازار را عامل ایجاد شکافطبقاتی تلقی کرد و به تبع آن به مالیات بهعنوان ابزار کاهش یا تعدیل شکاف اقتصادی نمیتوان چندان امید بست. پس مالیات نیز اگرچه ابزار مهمی است، اما این ابزار در اقتصادهای آزاد مؤثر واقع میشود نه در اقتصاد ایران وگرنه در همه دنیا راهحلی شناختهشده است. یقینا میتوان ادعا کرد که راهحل اصلی و مطمئن برای اینمعضل بزرگ همان آزادسازی اقتصاد و کاهش دخالت دولتی است. ایران به اصلاحات عمیق ساختاری در حوزه اقتصاد نیاز دارد که هدف و جهتگیریِ اصلی آن کاهش دخالت دولتی در اقتصاد و نزدیک شدن به اقتصاد بازار آزاد باشد.
با توجه به توضیحات فوق میتوان اینطور نتیجه گرفت که شکاف طبقاتی یکی از مهمترین معضلاتی است که در سطح جامعه وجود دارد. چنانچه شکاف طبقاتی در جامعه عمیق شود، این امر برای جامعه پیامدهای زیانبار اجتماعی دارد. وقتی اشتغال نباشد طبیعتاً جوانان جامعه ما عملاً بیشتر محروم میشوند و در نتیجه شکاف طبقاتی تشدید میشود. دولت میتواند با در پیش گرفتن پنج جهتگیری اساسی، محدود كردن حیطه تصدیگری دولت بر امور اقتصادی، كاهش رشد نقدینگی، تثبیت جریان درآمدهای نفتی با استفاده از صندوقهای ذخیره مازاد ارز و اتخاذ سیاستهای افزایش تولید در سمت عرضه به بهبود وضعیت توزیع درآمدی كمك كند. بیتردید عدالت در توزیع ثروتهای ملی از جمله راههای کاهش فاصله طبقاتی است.
نویسنده: سارا نصرتی