به گزارش دیوان نیوز؛ محمدرضا ولیزاده دبیر سرویس ورزشی روزنامه دنیای هوادار در یادداشتی نوشت: از داستان جدایی زودهنگام فراز و فرهاد با تعبیرهای مختلفی یاد شد، اما آنچه که در فراز فرود سرمربی جدید سایپا روی نیمکت استقلال رخ داد، برای فوتبالیها بیسابقه نبود، فراز پیش از رسیدن به نیمکت استقلال وجهه مقبولی میان استقلالی ها نداشت، اما در مدت زمان کمی به محبوبیت رسید اما در یک شب، با یک تصمیم، تمام آن چیزی که بدست آورده بود را از دست داد.
جدایی فراز کمالوند از استقلال، از چند منظر قابل بحث است، از یک سو نحوه جدایی او و نوع برخورد غیرحرفهای کمالوند که طبق سوابقی که از او به خاطر داریم چندان عجیب و غریب نبود، از طرفی هم مدیریت منفعل استقلال با احمد مددی به عنوان مدیرعامل باشگاه، که مربی تحت قرارداد با باشگاه را بدون حتی یک تک ریالی به رفقای قدیمش در سایپا اهدا کرد، و از همه مهمتر شان باشگاهی چون استقلال که با این آمدن و رفتنهای چند ماهه، توسط افرادی زیر سوال میرود، که در ذهنِ پدرشان هم روزی روی نیمکت تیمی چون استقلال نمینشستند.
اما خبر جدایی فراز از استقلال برای هواداران این تیم، خوشایند نبود، آن هم درست در زمانی که پس از صعود از گروه مرگ، کیفِ آبیها کوکِ کوک بود، در مهمترین برهه فصل که استقلالیها باید در لیگ و حذفی و بعدتر در لیگ قهرمانان آسیا، به مصاف رقبا بروند.
دیگر برای همه مسجل شده است که یک فصل حضور برای مربی یا بازیکنی در استقلال و پرسپولیس، به قیمت یک عمر حرفهای فعالیت مداوم است، یعنی به واسطه یک حضور کوتاه مدت در سرخابیهای پایتخت، بعید است آن مربی یا بازیکن تا پایانِ عمرِ کاریاش بدون تیم بماند و مبادا از چشمها دور شود.
قضیه فراز کمالوند و استقلال هم دقیقا از همین دست موضوع ها است، جایی که کمالوند برای بازسازی برند مربیگریاش نیاز به سکوی پرتابی داشت و در همین کمتر از دو ماه، از حضورش روی نیمکت استقلال، به عنوان مدیرفنی تیم، که اصرار خاصی هم به ذکر شدن پستِ خطیرش داشت، به نحو احسن استفاده کرد و طی چند ماه از هدایت یک تیم میانه جدولی در لیگ آزادگان به نیمکت لیگبرتری رسید، چه بسا اگر کمی صبر هم پیشه میکرد و فصل را با فرهاد و استقلال با موفقیتهای بیشتری به پایان میرساند، پیشنهاداتی بهتر از سایپا آن هم برای ورود به جنگ بقای لیگ بیستم دریافت میکرد، اما بهرحال فراز با استقلال به فوتبال ایران برگشت، یا بهتر است بگوییم، فراز با فرهاد احیا شد.
کمالوند، همان طور که از شاهین بوشهر جدا شده بود و به استقلال رسید، دقیقا با همان رفتار غیرحرفهای از رفیقِ بیست سالهاش جدا شد و راهی نیمکت خودروسازان شد تا حداقل در رفتار و کردار، ترک عادت نکرده باشد.
فراز کمالوند در ویترین استقلالِ مجیدی قرار گرفت، استقلالی که پس از حضور ناامیدکننده محمود فکری، در بدترین شرایط به فرهاد رسید و به حق، در مدت زمانی کوتاه، سروشکل گرفت و نمایشهای خوبی هم در آسیا داشت، همین نمایش آبرومند در آسیا نام فراز را در کنار بازیکنانی چون فرشید اسماعیلی و مهدی قایدی قرار داد و در ویترین پرفروش استقلال، مشتری دست به نقدی هم پیدا کرد.
اما بدون تعارف، نتایج اخیر استقلال، تنها به نام فرهاد نوشته نشده بود، گرچه با آن چیزی که از استقلالِ مدل مجیدی در آسیا دیدیم، حالا فرهاد را میتوان در زمره مربیانی با کارنامهای قابل دفاع قرار داد، اما نقش کمالوند در استقلال مشخص بود و حضورش روی نیمکت استقلال در نتایج خوب آبیها تاثیراتی مثبت و قابل تشخیص داشت، گرچه بیش از حد معمول به نقشِ او اشاره شد و به عبارتی فراز در استقلال بیش از سطحش بولد شد اما نمیتوان از تاثیر مثبت کمالوند در استقلال گذشت.
فراز کمالوند از جنسِ استقلال نبود و به راحتی تمام به تیم و همان رفیقِ شفیق بیست و اندی سالهاش پشت کرد، استقلال برای فراز پلی برای بازگشت به فوتبال بود، یک میانبُر برای مربیای که همین فصل گذشته، در لیگِ یک به دنبال تیم میگشت و حالا به نیمکت یک تیمِ لیگبرتری رسیده است.
اما در نهایت، چنین فعل و انفعالاتی توام با پیشنهاد هنگفت مدیران سایپا، جدایی فراز از استقلال را کلید زد، گرچه آنچیزی که مشخص است، رابطهی طرفین تیره نبوده و نیست و به قول سراجی، مدیرعامل باشگاه سایپا، جدایی فراز از استقلال با بلندنظری فرهاد انجام شده است.
اما جدایی فرار از استقلال برای فرهاد مجیدی هم چندین حُسن دارد، جایی که فرهاد میتواند با جدایی کمالوند، تواناییهای خود را در قامت سرمربی به اهالی فوتبال ثابت کند، این جدایی، سطح فنی فرهاد را که در نتایج اخیر استقلال در سایه نام کمالوند قرار گرفته بود را بهتر ثابت میکند، گرچه در حضور کمالوند هم مجیدی نفر اول نیمکت استقلال بود.
همانطور که میدانیم، استقلال در مرحله حذفی لیگ قهرمانان آسیا، به مصاف الهلال عربستان میرود، این روزها اخبار حوزه این باشگاه بزرگ عربستانی به شکل عجیبی است، جایی که قهرمان سه دوره آسیا، با خرید موسی مارگا، ستاره فرانسوی پورتو سرو صدای زیادی به پا کرد و دستیار اول و یارِ غار خوزه مورینیو را هم به عنوان سرمربی تیم برگزیدند، همچنین اخبار مبنی بر حضور سرخیو آگوئرو فوق ستاره آرژانتینی منچسترسیتی هم در این تیم شنیده میشود، حالا شرایط تقویت الهلال را با استقلال مقایسه کنید، فوتبالِ ما که باید آرزوی حضور چنین ستارگانی را در تیمهایمان به گور ببرد، اما حریف استقلال با چه شرایطی به دنبال تقویت تیم است و مدیران استقلال به راحتی یکی از مهمترین ارکان موفقیت تیمشان را رایگان به سایپا دادند، آن هم تنها به علت رفاقت جناب مددی با سایپاییها که یک روز به عنوان مدیر در آن باشگاه فعالیت میکرد.
اما بدون شک مهم ترین موضوع در جدایی فراز کمالوند، شان باشگاه استقلال بود که حفظ نشد، استقلال به لطف مدیریت نابسامانی که دارد، سالیانی است که به محل بروبیای افرادی تبدیل شده است که هیچ سنخیتی با این باشگاه و پیشینه اش ندارند، فراز کمالوند هرچه که بود، خوب یا بد، از استقلال نبود، شاید تفاوت کمالوند با امیر قلعه نویی ها، فرهادها یا علیمنصورها در استقلال یا کریم باقری ها در پرسپولیس همان عرق و تعصبی است که به تیم هایشان دارند.
بهرحال فراز کمالوند از استقلال جدا شده است، بدون شک فرهاد مجیدی یک جایگزین برای او انتخاب میکند، اما در کل باید مراقب فرازهای زندگیمان باشیم، افرادی که به بهانه رفاقت، شما را پلی برای رسیدن به اهدافشان میکنند و پس از رسیدن به مقصد، فرار را به قرار ترجیح میدهند و تنها دم از رفاقت می زنند...
نویسنده: محمدرضا ولی زاده